بعضی ها تصور می کنند ازدواج، اختلال های روانی را درمان می کند. یادتان باشد که ازدواج، درمان نیست. متأسفانه خانوادهها یاد گرفتهاند بگویند پسرم پرخاشگر است یا رفتار پرخطر و اعتیاد دارد یا دخترم بدبین است، ازدواج کند خوب میشود. اصلا چنین نیست. باید قبل از آن، درمان انجام شود.
اگر طرف مقابل سعی کرد امتیازاتی را از طریق تهدید بگیرد: «اگر زنم نشوی میروم معتاد میشوم یا اگر با من ازدواج نکنی خودم را میکشم» اصلا قضاوت عاطفی نکنید، تهدید او عملی نمیشود. اگر قرار است این کارها را بکند، همان بهتر که انجام دهد. او در مواقع خطر و بحران به جای تصمیمگیری، تهدید میکند. در مشکلات آینده زندگیتان هم میگوید اگر فلان کار را نکنی، چنین میکنم اتفاقا در دوره شناخت میتوانید موقعیت درمان را فراهم کنید و با تشویق یکدیگر این روند را تسریع کنید.
اگر طرف مقابل سعی کرد امتیازاتی را از طریق تهدید بگیرد: «اگر زنم نشوی میروم معتاد میشوم یا اگر با من ازدواج نکنی خودم را میکشم» اصلا قضاوت عاطفی نکنید، تهدید او عملی نمیشود. اگر قرار است این کارها را بکند، همان بهتر که انجام دهد. او در مواقع خطر و بحران به جای تصمیمگیری، تهدید میکند. در مشکلات آینده زندگیتان هم میگوید اگر فلان کار را نکنی، چنین میکنم.
اعتیاد هم یک اختلال روانی است که وابستگی بیمارگونه به یک ماده را نشان می دهد. بنابراین اگر قبل از درمان با کسی که اعتیاد دارد ازدواج کنید، خودتان هم گرفتار میشوید. به او بگویید من تو را دوست دارم. تو این اخلاقهای خوب را داری و در صورت ترک کردن، با تو ازدواج میکنم.
به هم باج ندهید بلکه پاداش بدهید. تلاش او در راه ترک را با تشویق بیشتر کنید: «برای ترک اقدام کن. مدت طولانی تو را ترک کرده و بدون بازگشت ببینم. اگر ترک کردنت تأثیر آشکاری در رفتار و شغلت بگذارد آن وقت با تو یار و همراه میشوم این را خیلی دوست دارم.»