در این بخش میپردازیم به جایگاه طب سنتی در ایران.مهمترین امتیاز اسلام در این خصوص دستورات قرآن و بزرگان دین در امر تفکر و تدبر در محیط زیست و درون وجود انسان و تشویق مسلمانان به یادگیری علم بود که در نتیجه آن گسترش تمامی علوم پیشین و تازهسازی آنها بود که ایرانیان در این قسمت یعنی طب سهمی بسیار بزرگ داشتند.
چنانکه میدانیم بزرگترین پزشکان عالم اسلام ایرانی بودند و طب سنتی در همان دورههای اولیه در کشورهای مختلف جهان به سرعت گسترش یافت. tm3در هر دورهای از تاریخ به تعداد اطباء افزوده شد و هر کدام اصولی را به علم طب افزودند. فن طبابت بیشتر مربوط به استعداد شخصی است
چه بسا پزشکانی که بسیار خوب تحصیل کرده اند اما در تشخیص بیماری دچار مشکل بودند. در تمدن اسلامی گروهی از پزشکان (به ویژه در بین ایرانیان) پا به میدان گذاشتند که با داشتن استعداد پزشکی در تشخیص بیماریها نام پرافتخاری را نصیب خود کردند. سرشناسترین این پزشکان ایرانی زکریای رازی،
ابوعلیسینا، مجوزی، موفقهروی، جرجانی، حکیم مؤمن بودند. اساس تشخیص بیماری توسط این پزشکان در طب سنتی بر مبنای این بود که آنها برای انسان چهار طبع یا صفت را در نظر میگرفتند که عبارت بودند از گرمی، برودت، رطوبت و یبوست که گرمی از حرارت، برودت از سردی، رطوبت از تری و یبوست از خشکی پدیدار میشد
و از ترکیب کردن این طبعها بود که خصوصیات دیگری چون گرمی و خشکی، گرمی و تری، سردی و تری و سردی و خشکی حاصل میشد و از آنجا که ۴ عنصر تشکیلدهنده جهان را آتش، هوا، آب و خاک میدانستند هر کدام از خواص اشیاء و عناصر را در خاصیت طبع ها میآوردند بهطوری که آتش و نور (گرمی و خشکی)،
هوا (گرمی و تری)، آب (سردی و تری) و خاک (سردی و خشکی) را شامل میشد. بعد از تقسیمبندی طبعها و توزیع هر کدام در عناصر چهارگانه در استان مزاجها پدید میآید. مثلاً اگر گرمی و سردی با هم در یک فرد باشند و خشکی بر رطوبت یا تری غالب باشد آن فرد را خشکمزاج گویند.
از سوی دیگر با خوردن خوراکها فعل و انفعالاتی بر روی غذا و خوراکها در بدن پدید میآید که آنها را صفرا (زردآب)، دم (خون)، بلغم (خون سفید) و سودا (زردآب سوخته) مینامیدند. بعضی از این اخلاط برای بدن خوب و برخی مضرند. اخلاط خوب آنهایی هستند که به بدن خوراک و نیرو میرسانند و جایگزین مایعات یا رطوبت از دست رفته شوند
و خلطهای (اخلاط) بد آنهایی هستند که چنین عملی را در انسان انجام نمیدهند و عمل تغذیه بدن باید با دارو مداوا شود. از نظر پزشکان طب سنتی در صورت رعایت نشدن تعادل در اموری چون خوردن و آشامیدن، هوا، خواب، بیداری، اعراض نفسانی، حرکت و سکون، احتباس و استفراغ،
بدن از سیر طبیعی و مزاج اصلی خود منحرف میشود و سلامت ذاتی او به خطر میافتد و شخص دچار مرض (بیماری) میشود. از اینرو نیاز به دارو پیدا میکند تا به حالت اصلی خود برگردد. این دارو است که میتواند با کمک طبیعت و با دقت نظر، مزاج را به حالت طبیعی بازگرداند.
بنابراین یک اصول پزشکی خاصی وجود داشت که پزشکان آن زمان میبایستی به آن آشنایی داشته باشند تا در درمانها از آن استفاده کنند. در طب قدیم برای معالجه بیشتر بیماریها از گیاهان استفاده میکردند چنانکه میتوان پیشرفت داروهای گیاهی را همپای پیشرفت طب سنتی دانست.
در قدیمیترین سند خطی طب سنتی که به خط میخی بابلی در اور و بینالنهرین کشف شده بحث از علم طب و درمانشناسی به ویژه با ریشه، ساقه و برگ گیاهان شده است که به احتمال زیاد به ۳۰۰ سال پیش از میلاد مربوط میشد. در ایران باستان نیز از گیاهانی چون کندر،صندل، کافو و عود برای بخور دادن استفاده میکردند.
استفاده از گیاهان به شیوههای مختلفی چون افشره، جوشانده، ضماد، روغن و یا خام آن صورت میگرفت. شستشوی بدن با عصاره آمیخته به گیاهان در قدیم بسیار رایج بود. پدر طب سنتی در ایران ابوعلیسینا است که در زمینه گیاهدرمانی و دارودرمانی از نوابغ روزگار بود، تمدن اسلامی در قرن هفتم میلادی رشد چشمگیر خود را در علم پزشکی شروع کرد.