وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

جنایت سیاه این فرد تن همه را لرزاند (عکس)

جنایت سیاه این فرد تن همه را لرزاند (عکس)
به گزارش ایران ناز:پسر کوچک دست پدرش را محکم فشار داد و با صدایی بغض‌آلود گفت: خودش گفت پلیس است. لباس‌های تنش هم لباس پلیس بود. افسر پرونده روبه‌روی او نشست و گفت: می‌دانی تو را کجا برد؟ آدرس خانه‌اش را بلدی؟ امید سرش را به نشانه پاسخ مثبت تکان داد و گفت: فقط می‌توانم شما را به محله‌شان ببرم اما دقیقا یادم نمی‌آید کدام خانه بود.

چند روز قبل مرد جوانی امید را به این بهانه که پلیس است سوار موتورسیکلتش کرده بود. مرد جوان بی سیم و دستبند داشت و لباس نظامی پوشیده بود.امید تصور می کرد او یک پلیس واقعی است اما زمانی که پا به خانه این مرد گذاشت قربانی نقشه شوم او شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت. پسربچه هشت ساله وقتی به خانه بازگشت، در حالی که بسیار آشفته و مضطرب بود خانواده اش را از ماجرا باخبر کرد و آنها نیز بلافاصله همراه امید به اداره آگاهی شهرستان یزد رفتند و از متهم ناشناس شکایت کردند.

 
جنایت سیاه این فرد تن همه را لرزاند (عکس)

ماموران بعد از اطلاع از این واقعه با توجه به اهمیت ویژه موضوع بدون فوت وقت تحقیقات خود را شروع کردند و همراه امید راهی محدوده وقوع جرم شدند. امید روی صندلی عقب در کنار ماموران پلیس نشست. او بیرون را با دقت نگاه می کرد. به دنبال خیابانی خاص بود، همان خیابانی که مخفیگاه مرد شیطان صفت در آنجا قرار داشت.او تا حدودی مسیر را به خاطر داشت و با دقت تمام ماموران پلیس را راهنمایی می کرد و در نهایت خیابان اصلی را که مخفیگاه مرد شیطان صفت در آن قرار داشت پیدا کرد اما بخوبی نمی دانست خانه مورد نظر کجاست؟

پلیس در این مرحله با معمای جدید مواجه بود. ماموران بدون این که سرنخی در اختیار داشته باشند باید خانه متهم را شناسایی می کردند. هر چند این کار در نگاه اول سخت به نظر می رسید اما کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی بلافاصله تحقیقات خود را از ساکنان و مغازه داران آغاز کردند و از آنها درباره مردی پرسیدندکه با لباس نیروی انتظامی در محل تردد می کرد. این تحقیقات در شرایطی انجام شد که خود متهم نباید از آن بویی می برد چون ممکن بود فرار کند.از سوی دیگر ماموران باید بسرعت به نتیجه می رسیدند چون در صورت تعلل احتمال داشت مامور قلابی کودکی دیگر را نیز قربانی کند یا به جرایم دیگری دست بزند.

رئیس پلیس آگاهی استان یزد در این باره می گوید: ماموران با تحقیق از ساکنان محل به جستجوی مردی با لباس نظامی پرداختند و یکی از اهالی گفت یکی از همسایه های او، مرد جوانی است که وی را چند بار با لباس نظامی دیده و خودش می گویدمامور نیروی انتظامی است است. باتوجه به اظهارات مرد مغازه دار خانه فرد مظنون زیر نظر گرفته شد و کاراگاهان با هماهنگی قضایی موفق به دستگیری متهم جوان شدند. کارآگاهان در بازرسی از خانه متهم، باتوم، لباس نظامی بدون آرم و علائم نظامی، جلد دستبند، بی سیم، افشانه دفاع شخصی و دو فانوسقه کشف کردند.

سرهنگ خالقی ادامه می دهد: متهم جوان ابتدا منکر ماجرا بود به همین دلیل او توسط ماموران با قربانی پرونده مواجه شد و توسط پسربچه مورد شناسایی قرار گرفت. باتوجه به آن که متهم جوان از سوی امید شناسایی شده بود، متهم جوان بناچار به جرم خود اعتراف کرد.متهم در بازجویی ها گفت: مدت هاست که لباس نظامی تهیه کرده ام و گاهی اوقات آن را می پوشم. روز حادثه نیز لباس نظامی به تن داشتم و با دیدن امید ناگهان وسوسه شدم و به طرف پسر هشت ساله رفتم. خودم را پلیس معرفی کردم و به این بهانه امید را سوار موتورم کرد. او را به خانه بردم و مورد آزار و اذیت قرار دادم.با اعتراف مرد جوان به جنایت سیاه، متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.