نشر «روزگار نو» که مدتی است شروع به فعالیت کرده، مجموعهای با عنوان «داستانهای مدرن کلاسیک» منتشر میکند که تاکنون ۴۰ عنوان از این مجموعه به بازار کتاب عرضه شده است. برخی از کتابهای این مجموعه برای اولینبار به فارسی ترجمه شدهاند و تعدادی دیگر هم بازترجمه آثار ادبی است. از ویژگیهای مجموعه «داستانهای مدرن کلاسیک» این است که کتابها توسط گروهی از مترجمان جوان ترجمه شده است. در ادامه برخی از کتابهای این مجموعه معرفی میشوند:
نجات گذشته
«سال بلو»، از جمله برندگان جایزه نوبل ادبی است که پیچیدگی آثارش از مهمترین ویژگیهای کتابهای اوست. «وقتشه ساکت باشی»، نام داستانی از سال بلو است که توسط بنفشه جعفر به فارسی برگردانده شده است. در این داستان مردی سالخورده سعی در نوشتن نامه عذرخواهی خطاب به یک خانم کتابدار دارد که ۳۵سال پیش او را مورد تمسخر قرار داده و در خلال داستان، مسایل لاینفک زندگی همچون گستاخی، بیپروایی، افسوس و پیری، مشکلاتش را مورد توجه بیشتری قرار میدهد.
در مقدمه کتاب درباره پیچیدگی آثار سال بلو آمده: «با نگاهی ژرف در شیوه نگارش او درمییابیم این پیچیدگی از جایی نشات میگیرد که نویسنده دو طرح را همزمان دنبال مینماید. نخست طرح داستانی که از ملزومات نگارش داستان است، سپس طرحی درونی و ذهنی که نویسنده را در بیان حرفهایی که انبوهی از آن را میتوان در کتابهایش یافت همراهی مینماید.این درهم آمیختگی و عدم مرزبندی بین طرح داستانی و طرح ذهنی، داستان را در قسمتهایی، به شدت اسیر پیچیدگی مینماید.»
۳ تصویر از عصر جاز
«بازگشت به بابیلون»، شامل سه داستان کوتاه از اسکات فیتز جرالد با نامهای «بازگشت به بابیلون»، «جام کریستال» و «دهه گمشده» است. مضمون کلی هر سه داستان برگرفته از تجربههای شخصی نویسنده است و افراط در بوالهوسی و نیز فساد تدریجی را در زندگی نمودار میسازد. داستانهای فیتز جرالد به بازنمایی وضعیت نسلی با رویاهای درخشان و امیدهای واهی که در دهه ۱۹۲۰ زندگی میکردند میپردازد. دههای که او را عصر جاز مینامید. بازگشت به بابیلون توسط بنفشه جعفر به فارسی منتشر شده است.
زنی در آیینه و سپس کجا
«زنی در قاب آیینه» چهار داستان از مجموعه ۲۲ داستان کوتاه وولف را دربر میگیرد. داستانهایی که به مانند دیگر آثار وولف، بیانگر دلبستگی و اعتقاد وولف به ضمیر ناخودآگاه یا به تعبیری جریان سیال ذهن است.بنا به توضیحی که در مقدمه کتاب آمده، تخیل در این داستانها حضوری پررنگ دارد؛ تخیلی که به وضوح برای وولف نقشی اساسی داشته است. چنانکه در خاطراتش مینویسد: «اگر بارقه تخیل و دلبستگی به کتاب نبود، من زنی کاملا عادی بودم». زنی که شاید بتوان گفت نوشتن، دلیل زنده ماندنش بود. داستانهای کوتاه وولف نماینده بارز جریان سیال هوشیاری و خودآگاه و زندگی درونی هستیاند. زبانی که وولف در داستانهای کوتاهش به کار میبرد بسیار شاعرانه است. زنی در قاب آیینه با ترجمه معصومه مهرشادی منتشر شده است.