وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

شعر جالب آیینه شكستم‌

شعر جالب آیینه شكستم‌
در آ، كه كران را برچیدم‌، خاك زمان رفتم‌، آب «نگر»
پاشیدم‌.
در سفالینه چشم ، «صدبرگ» نگه بنشاندم‌، بنشستم‌.

آیینه شكستم‌، تا سرشار تو من باشم و من‌. جامه نهادم‌.
رشته گسستم‌.


زیبایان خندیدند، خواب «چرا» دادمشان‌، خوابیدند.
غوكی می جست‌، اندوهش دادم‌، و نشست‌.
در كشت گمان‌، هر سبزه لگد كردم‌. از هر بیشه ، شوری
به سبد كردم‌.

بوی تو می آمد، به صدا نیرو، به روان پر دادم‌، آواز «درآ»
سر دادم‌.
پژواك تو می پیچید، چكه شدم‌، از بام صدا لغزیدم‌، و
شنیدم‌.

یك هیچ ترا دیدم‌، و دویدم‌.
آب تجلی تو نوشیدم‌، و دمیدم‌.