وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

شعرهای جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا

شعرهای جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا

شعرهای جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا

 

السلام علیک یا فاطمه بنت رسول الله (س) . سایت ایران ناز ایام شهادت دخت گرامی پیامبر را به عموم مردم ایران تسلیت میگوید . در ادامه این مطلب برای شما عزیزان اشعاری زیبا در مدح و تعزیه شهادت حضرت فاطمه الزهرا ( س) گردآوری و تهیه کرده ایم. امیدوارم عزاداریهایتان مقبول حق باشد.

 

امشب دلم گرفته برای دلت حسن

قربان بیقراری و چشم ترت حسن

یک گوشه ای نشستی و هی آه می کشی

تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن

هر بار وقت ضربه ی سیلی که میرسد

خود را گذاشتی عوض مادرت حسن

او پیش چشم تو به زمین خورد و ناله زد

این داغ تا ابد نشود باورت حسن

تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی

او گفت زیر لب که فدای سرت حسن

امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش

در پیش چشم خواهر غم پرورت حسن

شاعر:حسین شادمند

 

شعرهای جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا

 

اشعار شهادت حضرت فاطمه (س)

 

تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد

مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد

خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر

تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا

دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت

احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت

گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل

وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل

از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر

بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر

بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر

کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر

مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت

یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت

علی انسانی

 

شعرهای جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا

 

میان دود وآتش زند ناله زنی زار

بیا فضه مدد کن شده زهرا گرفتار

در بیت پیمبر به ضرب کین شکستند

شدم آزرده پهلو میان درب ودیوار

خدایا کودک من در این غوغا فدا شد

گل نشکفته من شده پرپر به گلزار

علی را دست بسته به مسجد می کشانند

نگاه شرمگینش بمانده بر من زار

مگر رفته پیمبر زیاد اهل یثرب

که تنها یادگارش دهند اینگونه آزار

چه رسمی باشد اینجا، که بعد مرگ بابا

اسیر ظلم دونان شود دخت عزادار

بود مرگم دعایم خدایا کن اجابت

که هستم بعد بابا زدنیا سیر وبیزار

شاعر : اسماعیل تقوایی