پهلو به پهلو
موهایمان پیچیده در هم
و دهانات بالشام باشد
میخواهم با تو بخوابم
پشت به پشت
بدون نفسی که جدایمان کند
بدون کلمه ای که پریشانمان کند
بدون چشمهایی که دروغ بگویند
عریان
میخواهم با تو بخوابم
سینه به سینه
مشتاق و عرق ریزان
و میخواهم
بدرخشد تنم از هزاران لرزه
و از پا بیافتم
در نشئگی رخوتی دیوانه
و دراز بکشم در سایه ات
و تنم چکش بخورد از زبانت
و بمیرم از شادی
و بخندم تا همه بفهمند
جویس مانسور