به گزارش ایران ناز , پس از برگزاری جلسات دادگاه و آزمایش دی ان ای ,عاقبت ثابت شد طفلی که دختر نوجوان به دنیا اورد حاصل رابطه نامشروع فوتبالیست مشهور کشورمان ا دختری نوجوان است ! فوتباليست پليد تهراني با شکايت دختر نوجوان به شلاق و تبعید محکوم شد.دختر شاکی گفت : از او بچه به دنيا آوردم !
جوان فوتباليست که به تعرض به دختر نوجوان و باردارکردن او متهم شده بود، از اتهام تجاوز تبرئه اما به اتهام رابطه نامشروع به دو سال تبعيد و شلاق محکوم شد.
پرونده اين فوتباليست با شکايت دختر نوجوان و مادرش به دادگاه کشانده شد. او وقتي با اتهام تجاوز روبهرو شد، گفت تجاوزي در کار نبوده و با دختر نوجوان با رضايت خودش ارتباط داشت.
بر اساس محتويات پرونده، دو سال قبل دختر نوجواني به همراه مادرش نزد پليس رفت و گفت جوان فوتباليستي به همراه دوستش به او تعرض کرده است. اين دختر که باردار بود، به مأموران گفت قصد نداشت موضوع را علني کند اما وقتي باردار شد و زندگي خانوادگي او تحت تأثير اين موضوع قرار گرفت، مصمم شد شکايت کند.
او در توضيح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من با جوان فوتباليستي دوست بودم و با هم بيرون ميرفتيم؛ حدود سه سال بود که با هم رابطه داشتيم.
روز حادثه او به همراه دوستش مقابل دبيرستان آمد و من و دوستم را سوار ماشين کرد، بعد از اينکه دوستم را به خانهاش رسانديم، قرار شد من را به خانهام برسانند اما آنها به من تعرض کردند. پسر جوان که دوستم بود و دوستش هر دو به من تعرض کردند.
وقتي به خانه برگشتم خيلي حالم بد بود و اصلا وضعيت خوبي نداشتم. ترسيدم موضوع را به مادرم بگويم. مدتي بعد متوجه شدم باردار هستم و همان موقع بود که همه چيز را به مادرم گفتم؛ هر دو ما گيج بوديم و نميدانستيم بايد چهکار کنيم.
هفت ماه از اين ماجرا گذشته بود که پدرم موضوع را فهميد و آنقدر از دست من و مادرم عصباني شد که مادرم را طلاق داد و زندگي ما تحت تأثير اين اتفاق قرار گرفت؛ به همين دليل هم شکايت کردم؛ ضمن اينکه من واقعا نميدانم با اين بچه چه کنم.
تحقيقات پليس نشان داد پسر جوان و دوستش بعد از اين حادثه فرار کردهاند. مدتها بعد و در حاليکه کودک به دنيا آمده و به بهزيستي تحويل داده شده بود، پليس موفق به شناسايي يکي از متهمان شد.
فوتباليست جوان بعد از بازداشتشدن، ادعاي دختر نوجوان درخصوص تجاوز را رد کرد و گفت: من به او تجاوز نکردم؛ ما سه سال بود که با هم دوست بوديم و من واقعا عاشق اين دختر شدم و در اين مدت خيلي با هم رابطه داشتيم اما هيچکدام به زور نبود. روز حادثه هم من نميدانم که دوستم هم به او تعرض کرد يا نه اما وقتي دختر نوجوان ما را تهديد به شکايت کرد، ترسيديم و فرار کرديم؛ ضمن اينکه من مسئوليت کودک را درصورتيکه ثابت شود فرزند من است، قبول ميکنم.
زماني که دادگاه از بهزيستي خواست درباره کودک اطلاعاتي را به دادگاه بفرستد، آنها گفتند چند ماه قبل از نامه دادگاه کودک را به زوجي سپردهاند و کنترلهاي انجامشده نشان ميدهد اين کودک وضعيت بسيار خوبي دارد و خانواده جديدش خيلي با او مهربان هستند.
با شناسايي خانواده جديد کودک مشخص شد زوجي که اين کودک را بهعنوان فرزند قبول کردهاند، از خانوادهاي با سطح اقتصادي متوسط به بالا و هر دو بسيار خوشسابقه هستند.
در ادامه پدرخوانده کودک براي اداي توضيحات به دادگاه رفت. او گفت: من زماني اين کودک را بهعنوان فرزندم قبول کردم که بسيار بيمار بود. پزشکان گفته بودند زنده نميماند اما آنقدر با همسرم تلاش کرديم و او را نزد پزشکان مختلف برديم و مشورت گرفتيم و از بچه مراقبت کرديم که حالش خوب شد و حالا بچهاي شيرين و تپل شده که با ما هم بسيار اُخت شده است و مادرش را خيلي دوست دارد. من درخواست ميکنم بچه را از ما نگيريد و آرامش ما و کودک را به هم نزنيد.
بااينحال، با توجه به درخواست فوتباليست جوان آزمايشهاي دياناي روي اين کودک انجام شد.
بعد از پايان تحقيقات مقدماتي به پرونده رسيدگي شد. در ابتداي جلسه رسيدگي دختر شکايت خود را مطرح کرد و مصرانه بر تجاوز به خود تأکيد کرد. سپس پدر و مادر او در جايگاه حاضر شدند و درخواست کردند به تجاوزي که به دخترشان شده، رسيدگي کنند.
پدر دختر درباره اينکه چرا همسرش را طلاق داد، گفت: همسرم واقعيت را به من نگفت. او هفت ماه ميدانست دخترمان حامله است اما هيچچيز نگفت درحاليکه اگر همان ابتدا واقعيت را به من ميگفت، کاري ميکرديم که زندگي دخترمان اينطور تحت تأثير قرار نگيرد. زني را که به شوهرش دروغ به اين بزرگي بگويد، بايد طلاق داد.
سپس متهم در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من اين دختر را دوست داشتم و هنوز هم دوستش دارم و حتي گفتم حاضرم با او ازدواج کنم اما خانوادهاش قبول نميکنند و خود دختر هم قبول نميکند. من به او تجاوز نکردم و رابطه ما به خاطر علاقهاي بود که به او داشتم. اما من به دليل موقعيت کاريام نميتوانستم ازدواج کنم و ازدواج با اين دختر را هم به صلاح نميدانستم چون من در اوج پيشرفت بودم و ازدواج باعث ميشد در کارم وقفه ايجاد شود. البته متهم نگفت چرا دوستش را هم همراه خودش برده بود.
اين در حالي بود که آزمايشهاي پزشکي قانوني نشان داد پدر کودک فوتباليست جوان است و زماني که اين موضوع مشخص شد، او گفت: من مسئوليت کودک را قبول ميکنم و درصورتيکه دختر جوان قبول کند، با او ازدواج ميکنم تا بچه را با هم بزرگ کنيم.
او در آخرين دفاعياتش هم دوباره تأکيد کرد تجاوزي در کار نبوده و او از ترس شکايت متواري شده بود.
با پايان جلسه دادگاه قضات براي صدور رأي در شعبه 12 وارد شور شدند و متهم را با توجه به اينکه با يک دختر نوجوان ارتباط برقرار و او را رها کرده بود، به دو سال تبعيد و شلاق محکوم کردند. اين حکم به متهم ابلاغ شد.
اين در حالي بود که هرچند متهم گفته بود حاضر است مسئوليت فرزندش را قبول کند اما با توجه به اينکه خانواده جديد کودک از او بهخوبي مراقبت کرده بودند، همچنان در حضانت آنها باقي ماند تا تکليف مرد فوتباليست معلوم شود.
ضمن اينکه دختر نوجوان درخواست ازدواج اين جوان فوتباليست را نپذيرفت. در صورت اعتراض متهم، پرونده براي رسيدگي به ديوان عالي کشور خواهد رفت