وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

 

خبر خودکشی محمد موسوی زاده دانش آموز 11 ساله در بندر دیر بوشهر بخاطر نداشتن موبایل مناسب برای شرکت در کلاسهای باعث تاثر و ناراحتی و خشم همه مردم شد . خانواده دانش آموز 11 ساله ای که به دلیل نداشتن گوشی هوشمند خودکشی کرده بود،جزئیات ماجرا را اعلام کردند .

 

 

به گزارش ایران ناز پس از انتشار گسترده خبر خودکشی دانش اموز ابتدایی بعلت نداشتن گوشی برای استفاده اینترنتی از برنامه ( شاد ) جهت کلاسهای آنلاین , آموزش و پروش با تکذیب خبر مدعی شد مدیر مدرسه به این دانش اموز گوشی هدیه کرده اما خانواده این دانش آموز و پسر عمه ی وی با تکذیب این ادعا گفتند مدیر مدرسه تا بحال هیچ گوشی به آنها نداده بود .پسر  دایی این کودک گفت , محمد با گوشی پسر دایی دیگرش فقط توانست یکی دوباری در کلاس آنلاین شود و بگوید گوشی ندارد و نمیتواند ویس بفرستد یا عکس و فیلم درسها را دانلود و یا عکس تکالیفش را ارسال کند . 

 

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

 

مادر مرحوم “سید محمد موسی زاده” دانش آموز ۱۱ ساله دیری که روز گذشته خودکشی کرد به خبرنگار ایرنا گفـت: فرزندم هیچ گوشی و تبلتی از آموزش و پرورش دریافت نکرده بود و آنها نباید به عموم مردم اعلام کنند که این حادثه بخاطر گوشی نبوده‌است.

 

فاطمه نجار روز دوشنبه در جمع خبرنگاران افزود: با وجود اعلام آموزش و پرورش مبنی بر اینکه گوشی تلفن همراه به ما تحویل داده‌است، واقعیت ندارد و ما تاکنون هیچ گوشی و تبلتی از آموزش و پرورش دریافت نکرده‌ایم.

 

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

 

اولین عکس از پدر و مادر کودک 10 ساله ای که در دیر خودکشی کرد… مدیر مدرسه به ما موبایل نداده است

 

مادر سیدمحمد موسی زاده :محمد بخاطر نداشتن گوشی خودکشی کرد آموزش و پرورش دروغ می گوید

 

مادر محمد می گوید که مدیر مدرسه می گفت می خواهد به محمد و 2 دانش آموز دیگر گوشی تلفن همراه بدهد اما این وعده عملی نشده بود.

 

 وقتی خبر خودکشی محمد موسوی زاده در بندر دیر بوشهر می پیچد،بوی فاجعه زیر پوست جامعه می خزد.

 

شنبه ظهر بود که مادر محمد برای خرید نان از خانه بیرون رفته بود.پدر مریض محمد و برادر معلولش و دو برادر خردسالش در اتاق محقرشان منتظر مادر بودند و لابد با خودشان فکر می کردند که محمد گوشه ای از آشپزخانه نشسته و دارد درس می خواند.

 

اما ماجرا چیز دیگری بود.پسرک داشت مراسم خودکشی واعدام خود را مهیا می کرد.

 

مادر که از راه رسید،چندین بار بر در کوفت اما کسی در را باز نمی کرد.پدر از داخل خانه و مادر بیرون در منتظر بودند که محمد به سمت در بدود و تصویر لبخندش در قاب در رو به مادرش پدیدار شود.

 

انتظار که طولانی شد،پدر از بستر بیماری بلند شد و دوان دوان راه حیاط کوچک را طی کرد.در را که به روی مادر باز کرد،نگاه متحیر و نگران هر دو در حیاط دنبال محمد می گشت اما خبری نبود که نبود.

 

مادر به داخل آشپزخانه سرک کشید.صدای فریادهایش محله را پر کرد و نان از دستش به زمین ریخت.

 

تصویر جسد بی جان پسرک که کبود کف آشپزخانه افتاده بود،کمر او را خم کرد.

 

پسرم گوشی می خواست

 

صدای مادر محمد موسوی زاده گرفته است.انگار گلوله ای از غم راه گلویش را بسته است.با همان صدای غم زده می گوید:«محمد دانش آموز کلاس پنجم بود.او بچه درسخوان و دانش آموز زرنگی بود.دلش می خواست گوشی هوشمند داشته باشد و بتواند برای معلمش عکس و فیلم هایی را که خواسته می شد بفرستد.اما ما در خانه مان فقط یک گوشی خراب داشتیم که نه فیلمبرداری می کرد و نه می شد با آن وویس فرستاد.همین باعث غم و غصه پسرم شده بود

 

او در ادامه گفت:«همسر من مریض است و یک فرزند معلول هم دارم.در خانه های مردم کار می کنم و زندگی مان را به سختی و با کمک اقوام و مردم شهر می گذرانیم.می خواستم کار کنم و برای محمد گوشی بخرم.او به من می گفت خودم بزرگ می شوم و کار می کنم.اما الان نیاز به یک گوشی یا تبلت داشت که از بقیه بچه ها در درس هایش عقب نیفتد که ما هم توان مالی برای خرید آن نداشتیم.»

 

آخرین شب محمد دلش رنگینک می خواست

 

مادر محمد با همان بغضی که در گلو دارد می گوید:«فکرش را هم نمی کردم که محمد چنین بلایی سر خودش بیاورد.او آخرین شب به من گفت هوس رنکینگ کرده است.بعد گفت دلش می خواهد آن شب را در آغوش من بخوابد.نمی دانستم چه در سر دارد و فکر نمی کردم فرزندم با من بی وفایی کند و به خاطر غصه نداشتن گوشی خودش را از بین ببرد.»

 

آموزش و پرورش دروغ می گوید!

 

در حالی که آموزش و پرورش تکذیبیه ای در مورد علت خودکشی محمد صادر کرده و ادعا کرده است مدیر مدرسه محمد به او گوشی داده بوده است،از مادر می پرسیم که آیا مدیر مدرسه محمد به او گوشی داده بوده است؟

 

او با تعجب نه غلیظی می گوید و ادامه می دهد:«مدیر مدرسه محمد چند بار گفته بود که می خواهد به سه دانش آموز گوشی بدهد اما این اتفاق نیفتاد.هیچ گوشی ای در کار نبود و تنها دلیل غصه پسرم که باعث شد این بلا را سر خودش بیاورد همین نداشتن گوشی بود.مدرسه تا به حال هیچ کمک مالی ای هم به ما نکرده بود.»

 

غمنامه معلم محمد

 

در فضای مجازی،متنی منتشر شده که منتسب به غم نامه معلم محمد شده است.در این متن آمده است:«خسته بودم . خسته بودم،به خودم گفتم دیگه از تدریس غیر حضوری بدترم داریم؟

 

روزگار ازین سخت ترم هست؟

 

داشتم عکسای فعالیتای بچه ها رو توی گروه (شاد)، از بین پیام ها و وویس ها جدا میکردم که باهاشون کلیپ بسازم.

 

همینطور که گروه رو زیر و رو می کردم،جا به جا پیام سید محمد بود که اجازه گوشی من خرابه،اجازه گوشی من عکس نمیگیره،فیلم ارسال نمیکنه…

 

دیروز آقای مدیر بهم زنگ زد و گفت سید محمد از دنیا رفته.

 

و من الان نشستم پای گروه بدون تدریس،بدون تکلیف…

 

از این به بعد کی وسط تدریس ریاضی بپره و بگه من گوشیم خرابه

 

کی بعد از وویسای روخوانی فارسی بچه ها بگه من نمیتونم وویس بذارم

 

کی بعد از کنفرانسای مطالعات بچه ها بگه خانم معلم عزیزم من چطوری فیلم ارسال کنم

 

الان کی و چطوری منو آروم کنه

 

الان میفهمم که روزگار ازین سخت ترم هست

 

سخت تر از نداشتن گوشی،نداشتن صاحب گوشیه.»

 

فیلم مادر سیدمحمد موسوی زاده :پسرم برای گوشی خودکشی کرد مدیر به ما گوشی نداد

 

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره