رند مهم ترین شخصیت مثبتی است که از آفریدههای طبع خلاق حافظ است و در دیوان او همواره به عنوان انسان کامل یا نمونه کامل انسانی که باید باشد ولی در جامعه کمتر یافت میشود، مطرح شده است. به عبارت دیگر حافظ انسانی را که میجسته، ولی نیافته، در سیمای رند آفریده است. در دیوان او کلمه رند 52 بار و رندی 35 بار به کار رفته است.
صوفی یکی از شخصیت های منفور شعر حافظ است که 35 بار از او یاد می کند. حافظ صوفی را دوست ندارد، مدام از او به کنایه و تلخی یاد می کند و خصوصیات اخلاقی نادرستش را به او یادآوری می کند. ریاکاری و داشتن خرقه آلوده، لقمه شبهه خوردن یا مال حرام خوردن، درازدستی و ستمپیشگی، از درد عشق بیبهره بودن و ادعای کرامت داشتن از خصوصیات صوفی در شعر حافظ است.
زاهد
زاهد ظاهرپرست و زهدفروش نیز دستکمی از صوفی ندارد، چونکه او نیز ریاکار است و مدعی، خودخواه است و خودپسند و هرگز بویی از عشق نمی برد. او روی حرف زاهد حسابی باز نمی کند و به حرفش اهمیتی نمی دهد.
پیر مغان
دی پیر می فروش که ذکرش به یاد باد
گفتا شراب خور که غم دل برد ز یاد
پیرمغان و همه پیرانی که با شراب سر و کار دارند، مثل پیر خرابات و پیر میکده نیز ساخته طبع حافظ است. حافظ نقطه مقابل ریاکاری را شرابنوشی میداند. آنها برخلاف شخصیتهای منفی از ریا و تظاهر بیزارند و لطفشان دائم است و از معرفت حق برخوردارند.
شیخ
شیخ نیز ریاکار است و از عشق خدایی بیبهره، همچنین مانند صوفی و زاهد خودخواه و خودپسند است شما چه طور.
واعظ
حافظ از نصایح خشک و بیخاصیت واعظ و حرفهای بدون عمل او، سخت به تنگ آمده است و بارها او را سرزنش میکند.
محتسب
حافظ با تندی و خشم بیشتری از محتسب انتقاد میکند. چونکه او هم دین و مذهب و دفاع از مقدسات را یدک میکشد و هم قدرت سیاسی و نظامی دارد و مزاحمتش در حد نصیحت و مجادله و تکفیر نیست، بلکه با قدرت وحشتناکی به نابودی مخالفان میپردازد. او نیز ریاکار است، بلکه مست ریاست. محتسب علاوه بر این مستی، مست شراب انگوری نیز هست، اما کسی درباره او بدگمان نیست یا جرأت اعتراض ندارد. البته جدا از بادهنوشی، پیمانشکن و نامرد نیز هست.