وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

مناجات خائفان‏ی یعنی چه؟شما می دانید؟

 بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان ‏
 

اِلهى‏ اَتَراكَ بَعْدَ الْأیمانِ بِكَ تُعَذِّبُنى‏، اَمْ بَعْدَ حُبّى‏ اِیَّاكَ تُبَعِّدُنى‏، اَمْ‏

خدایا آیا چنان مى‏بینى كه پس از ایمان آوردنم به تو مرا عذاب كنى یا پس از دوستیم به تو مرا از خود دور

مَعَ رَجآئى‏ لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنى‏، اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى‏ بِعَفْوِكَ‏

كنى یا با امیدى كه به رحمت و چشم‏پوشیت دارم محرومم سازى یا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت‏

تُسْلِمُنى‏، حاشا لِوَجْهِكَ الْكَریمِ اَنْ تُخَیِّبَنى‏، لَیْتَ شِعْرى‏ اَلِلشَّقآءِ

مرا بدست دوزخ سپارى؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است كه محرومم كنى، اى كاش مى‏دانستم كه آیا مادرم مرا

وَلَدَتْنى‏ اُمّى‏ اَمْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنى‏، فَلَیْتَها لَمْ تَلِدْنى‏ وَلَمْ تُرَبِّنى‏، وَلَیْتَنى‏

براى بدبختى زائیده یا براى رنج و مشقت مرا پروریده؟ كاش مرا نزائیده و بزرگ نكرده بود

عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى‏، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنى‏،

و كاش مى‏دانستم اى خدا كه آیا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خویش مخصوصم گردانده‏اى‏

فَتَقَِرَّ بِذلِكَ عَیْنى‏، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى‏، اِلهى‏ هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ‏

تا چشمم بدین سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدایا آیا براستى سیاه كنى چهره‏هایى را كه در

ساجِدةً لِعَظَمَتِكَ، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى‏ مَجْدِكَ‏

برابر عظمتت به خاك افتاده یا لال كنى زبانهایى را كه به ثناگویى درباره مجد

وَجَلالَتِكَ، اَوْ تَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى‏ مَحَبَّتِكَ، اَوْ تُصِمُ‏

و شوكتت گویا شده یا مُهر زنى بر دلهایى كه دوستى تو را در بردارد یا كَر كنى‏

اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فى‏ اِرادَتِكَ، اَوْ تَغُلُّ اَكُفّاً رَفَعَتْهَا

گوشهایى را كه به شنیدن ذكرت در ارادت ورزى به تو لذت برند یا ببندى به زنجیر كیفر دستهایى را

الْأمالُ اِلَیْكَ رَجآءَ رَاْفَتِكَ، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتّى‏

كه آمال و آرزوها به امید مِهرت آنها را به سوى تو بلند كرده یا كیفر كنى بدنهایى را كه در طاعتت كار كرده تا

نَحِلَتْ فى‏ مُجاهَدَتِكَ، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى‏ عِبادَتِكَ، اِلهى‏ لا

به جایى كه در راه كوشش براى تو نزار گشته یا شكنجه دهى پاهایى را كه در پرستشت راه یافته خدایا

تُغْلِقْ عَلى‏ مُوَحِّدیكَ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقیكَ عَنِ‏

درهاى رحمتت را به روى یكتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از

النَّظَرِ اِلى‏ جَمیلِ رُؤْیَتِكَ، اِلهى‏ نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِكَ كَیْفَ‏

مشاهده جمال دیدارت محروم مكن خدایا نفسى را كه به وسیله توحید و یگانه پرستیت عزیز داشته‏اى چگونه‏

تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ، وَضَمیرٌ انْعَقَدَ عَلى‏ مَوَدَّتِكَ، كَیْفَ تُحْرِقُهُ‏

به خوارى هجرانت پست كنى و نهادى را كه با دوستى تو پیوند شده چگونه به‏

بِحَرارَةِ نیرانِكَ، اِلهى‏ اَجِرْنى‏ مِنْ اَلیمِ غَضَبِكَ، وَعَظیمِ سَخَطِكَ، یا

حرارت آتشت بسوزانى خدایا پناهم ده از خشم دردناك و غضب بزرگت اى‏

حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا رَحیمُ یا رَحْمنُ، یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ، یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ،

مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاینده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گیرنده اى پرده‏پوش‏

نَجِّنى‏ بِرَحْمَتِكَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَفَضیحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الْأَخْیارُ

نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوایى ننگ (یا برهنگى) در آن هنگام كه نیكان‏

مِنَ الْأَشْرارِ، وَحالَتِ الْأَحْوالُ وَهالَتِ الْأَهْوالُ، وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ،

از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگیرد و نزدیك و مقرب شوند نیكوكاران‏

وَبَعُدَ الْمُسیئُونَ وَوُفّیَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ‏

و دور گردند بدكاران و به هر كس هر چه كرده است داده شود و ستم به ایشان نشود

التماس دعا