*اول از همه بدانیم هدف چیست؟
هدف در لغت به معنای نشانه، غرض و مقصد می باشد. و در تعریف کامل آن می توان گفت که هدف، وضعیتی است که می خواهیم در آینده داشته باشیم و این خواستن حتما با عمل همراه است.
زمانیکه می گوییم هدف وضعیتی است که می خواهیم در آینده داشته باشیم، منظور از این وضعیت شرایط مادی، معنوی، جسمی، تحصیلی و شغلی، اجتماعی و… در آینده می باشد.
در واقع این وضعیت فقط به تنهایی یک هدف نیست، بلکه مجموعه ای از چندین هدف مهم، وضعیت مورد دلخواه شما را در آینده تشکیل می دهد.یعنی وقتی کسی از شما می پرسد: هدف تو در زندگی چیست؟شما باید وضعیتی را که قرار است در آینده آن را داشته باشید برایش توضیح دهید، نه صرفا یک هدف شغلی یا مادی.
اما اگر از شما پرسیده شود که: هدف شغلی تو چیست یا می خواهی چه کاره شوی؟در این صورت می توانید هدف شغلی خود را به او بگویید. مثلاً بگویید می خواهم پزشک یا فوتبالیست شوم.البته برخی از اهداف مکمل یکدیگر هستند. مثلا کسی که شغلش پزشکی است احتمالاً هدف تحصیلی او نیز همین بوده است.
ابتدا قرار بود در ایران ناز توصیههای نظریهپردازان مختلف درباره تعیین هدف، در این مقاله ارائه شود؛ اما بعد تصمیم بر این شد یک میزگرد فرضی و کاربردی در نظر گرفته و نظر هر صاحبنظری از زبان خودش گفته شود و تا کمی جذابتر و متفاوتتر باشد.
امید است در پایان این میز گرد لااقل یک تصمیم مهم بگیرید؛ اینکه هرگز بدون هدف، هیچ کاری را شروع نکنید.
* آقای آنتونی رابینز، چون ردپای هدف و هدفگذاری در همه کتابهایتان به چشم میخورد، بهتر است شما شروع کنید.
آنتونی رابینز: بله، متشکرم. همان طور که در نوشتههایم میبینید، هدفهای بزرگ، انگیزههای بزرگ ایجاد میکنند و باعث آزادشدن نیروهای عظیم درونی میشوند. در حقیقت، تعیین هدف، پایه همه موفقیتهای زندگی و اولین قدم برای تبدیل ذهنیتها به عینیت است. پس بهتر است هر چه زودتر هدفها (آرزوها و رویاها)ی خود را نظم دهید.
*ممکن است این قواعد را برای ما بگویید؟
*جو کاربو: اهداف بهتر است کوتاهمدت، ساده و واقعبینانه بوده و زیاد سنگین و غیرقابل دستیابی نباشند. اگر به برخی از هدفها نرسیدید، بهتر است از خود انتقاد نکنید و دوباره به شکل واقعبینانهتری هدفگذاری کنید. اما دقیقاً همان هدفی را انتخاب کنید که خواستار رسیدن به آن هستید، نه هدفهای کلیشهای را.
*دنیس ویتلی: من هم معتقدم که باید هدفهای کوتاهمدت در نظر گرفت و از قبل برای بعد از رسیدن به آنها، پاداشی برای خود تعیین کرد. به نظر من بهتر است همه هدفهای سال جاری را بنویسیم و درون پاکتی قرار دهیم، اما برای تعیین اهداف ماه آینده از تقویم رومیزی یا سررسید استفاده کنیم.
*آنتونی رابینز: علاوه بر این، هدف را به صورت مثبت بیان کنید. مثلاً بگویید: هدفم این است که از نظر فیزیکی قویتر شوم و نگویید هدفم این است که از نظر فیزیکی ضعیف نباشم (هر چند که ظاهراً هر دو یک معنا دارند).
*حالا باید چکار کنم؟
*جو کاربو: بعد از فهرستکردن اهداف، باید درباره تکتک آنها به چند سوال مهم پاسخ بدهید و بعد با توجه به پاسخی که میدهید مجدداً هدفهایتان را بررسی کنید.
*آلبرت پویسانت: هدفها باید با توجه به عزت نفس ما تعیین شوند؛ یعنی با توجه به ارزشی که برای خود قائلیم، در نظر گرفته شوند و چه بهتر که ما قدر و ارزش خود را که بالا هم هست، بشناسیم و بزرگ اندیش باشیم. همچنین باید دقیقاً بدانیم از هدفهای مالی و شغلی خود در آینده چه انتظاری داریم.
*ریچارد دنی: در همین راستا اضافه کنم که هدف بهتر است تا حدی جاهطلبانه و همچنین قابل دسترس باشد.
*الکس مک میلان: و بهتر است از خود بپرسیم که آیا آمادگی لازم برای رسیدن به آنها را داریم یا نه؟ بدین ترتیب، بهتر است بعضی هدفها را حذف کنم. مثلاً فعلاً آمادگی ازدواج ندارم و شاید سفر به کره دیگر در حال حاضر برایم امکانپذیر نباشد. همچنین تحصیل و آموختن یک علم جدید با راه انداختن یک بیزینس بزرگ، به طور همزمان، کمی غیر واقعبینانه و شاید متناقض باشد.
*حالا بعد از اعمال این تغییرات در فهرست هدفها، دیگر چه کاری باید انجام بدهم؟
*مک میلان: برای دستیابی به هدفها باید نقشههایی طرحریزی کنیم. هر یک از این طرحها و نقشهها، مثل پلههای یک نردبان هستند که باید تک تک آنها برای ما مشخص باشند، ضمناً اگر در حال انجام کاری هستید که شما را در رسیدن به اهدافتان یاری نمیکند، آن را رها کنید یا تغییر دهید.
*جو کاربو: من اعلان روزانه را پیشنهاد میکنم؛ یعنی این که هر روز صبح بلافاصله پس از بیدار شدن، فهرست اهداف خود را مرور کنید (چه بهتر که این مرور با صدای بلند انجام شود). پس از خواندن هر کدام از هدفها، کمی صبر کنید و آنچه را که خواندهاید، کاملاً مجسم نمایید. هر شب نیز درست پیش از خواب هر قدر هم که خسته باشید، کار صبح را تکرار کنید.
*آنتونی رابینز: موانع رسیدن به هر هدف را هم مشخص کنید و راههایی برای برداشتن تکتک آنها از سر راه کشف یا اختراع نمایید.
*دنیس ویتلی: تمرکز یادتان نرود. باید روی اهداف تمرکز کنید و طوری به آنها بیندیشید که انگار به دستشان آوردهاید.
*رابرت اوریلی: هدف خود را در هر زمینه به طور مشروح بر روی کاغذ بنویسید و با افراد صاحبنظر درباره آنها صحبت کنید تا کاملاً مطمئن شوید درست همان چیزهایی هستند که طالب آن هستید و از طرف دیگران (و به طور ناخودآگاه) به شما تحمیل نشدهاند.
*آنتونی رابینز: تقسیم بندی پیشنهادی من هم این است: هدفهای مربوط به توسعه و پرورش شخصی، هدفهای شغلی ـ اقتصادی، اهداف تفریحی و ماجراجویانه و هدفهای خیرخواهانه.
* چون توضیحات همه دوستان نظریهپرداز روشن و گویا بود، جمعبندی نهایی را بهعهده خود شما میگذارم و سخن را با یکی از جملات آهنگساز مشهور، بتهوون به پایان میبرم:
«هیچ روزی بیهدف نباش، من اگر یک روز اجازه دهم که الهه الهام بخش هنرم به خواب رود، فقط برای این است که روز دیگر، نیرومندتر از خواب بیدار شود».
نظریهپردازانی که در اینجا مطرح شده اند، همگی در زمینه موفقیت و هدفمندی کتبی دارند که به زبانفارسی، ترجمه شده است. آنتونی رابینز، نویسنده چهار جلد کتاب به «سوی کامیابی» است؛ از دنیس ویتلی کتابهای «بذرهای عظمت و پیروزی مضاعف»؛ از جو کاربو کتاب «تجربههای من، موفقیت شما»؛ از آلبرت پویسانت کتاب «توانگران چگونه میاندیشند»، از الکس مک میلان کتاب «بلیت موفقیت» و از ریچارد دنی کتاب «موفقیت از آن شماست» به فارسی برگردانده شده است.
اهمیت هدفمند بودن و اثرات مثبت آن بر سلامت ذهنی و روحی انسان را میتوان در قالب این موضوع نشان داد و توضیح داد، در زمانی که افراد برای رسیدن به اهداف خود خوشبین بوده و با اعتماد به نفس زیاد قدم برای خواسته های خویش بر میدارند و دارای پشتکار فراوان هستند، به میزان کمتری دچار اضطراب و افسردگی میشوند و همچنین میتوان گفت، هر اندازه که افراد احساسات مثبت تر و قوی تری نسبت به اهداف خود داشته باشند، به میزان بیشتری نیز رفتارهای سالم و مثبت را پذیرفته و اتخاذ خواهند نمود. این ها نتایج مبتنی بر اهداف و مقاصد هستند و اهمیت هدفمند بودن و مصمم بودن یک شخص را برای رسیده به مقصد را بیان میکنند.
در مورد تنظیم و تعیین اهداف بهتر است به طریق و روش صحیح و بهینه عمل نمود و سعی کرد تا اهداف خود را به گونه ای برنامه ریزی کرد که مشخص، قابل اندازه گیری، قابل توضیح، واقع بینانه و دارای شرایط زمانی باشند.
*برای هدفمند بودن خودتان را به چالش بکشید
شما برای هدفمند بودن و تلاش درست و بهینه خود را به چالش بکشید و همیشه از خود در مورد فعالیت هایی که قرار است انجام دهید بپرسید که چرا … و چگونه..؟ و به نتایج آن فکر کنید، شاید در خلال تفکری که انجام میدهید بتوانید راه حل های بهتر و موثرتری را بیابید.
احتمالا پیش از این، در مورد اهمیت این پرسش چیزهای زیادی شنیده اید. اما آیا تا به حال به آن اندیشیدهاید که چرا مهم است؟ اهمیت این موضوع به این دلیل است که داشتن وضوح و شفافیت در مورد دلیل و مقصودی که در پس اهداف شما وجود دارد، به شما کمک خواهد کرد تا به افکار بزرگتر و مهم تری متصل شوید، زیرا داشتن یک هدف والا در مقایسه با اهداف کوچک روزانه میتواند به عنوان یک محرک قوی عمل نماید.
همواره به یاد داشته باشید که شما با به چالش کشیدن خودتان میتوانید آیندهی خود را موثرتر و پررنگ تر ترسیم نموده و انگیزه ی بیشتری برای اهداف خود به دست آورید.
*برای هدفمند بودن به شفاف سازی اهداف بپردازید
از موارد مهم برای هدفمند بودن افراد، میتوان به موضوع وضوح و شفافیت اهداف تعیین شده اشاره داشت زیرا داشتن پایداری و مقاومت در راه رسیدن به اهداف، بسیار مهم است. اما قبل از اینکه بتوانید پایدار باشید، بایستی شفاف باشید.
برای این امر لحظه ای بیندیشید که در حال دستیابی به اهداف خود هستید و زندگی خود را پس از رسیدن به آن اهداف تصور کنید که به چگونه خواهد بود. هر آنچه که پس از این بررسی بدست آورید به شما انگیزه و انرژی بیشتری بخشیده و شما را به سمت جلو سوق خواهد داد.
زمانی که شما رویدادهای پیش روی خود را به وضوح تصور میکنید، به نحو موثری بر احساسات شما تاثیر گذار خواهند بود و قدرت تفکر و ذهنیت شما را برای تحقق اهداف تان افزایش میدهد.
برای هدفمند بودن، گام های کوچک بردارید
توصیه میشود برای هدفمند بودن سعی نمایید که به جای تفکر در سرعت بخشی برای دستیابی به اهداف تان به چگونگی بهینه سازی آن بیندیشید و برای این کار میتوانید اهداف بزرگ تر را به مراحلی تقسیم بندی کنید که قابل انجام و دستیابی باشند.
اگر چه که داشتن یک تصویر بزرگ از اهداف و خواسته ها در ذهن تان، کاملا صحیح و منطقی میباشد، اما به روش تفکر گام به گام، فعالیت های شما به مراتب بهتر و موثرتر انجام خواهد شد. تمرکز بر روی گام های کوچک و سازنده، احتمال نتیجه گرفتن را برای شما بالا خواهد برد و به شما کمک خواهد کرد تا تعادل را بین سرعت و عمل حفظ کنید.با خود بیندیشید که چه کاری را با چه روشی میتوانید انجام دهید تا یک قدم به هدف مورد نظر تان نزدیک تر شوید.