او در 13 سالگی پدرش را از دست داد و در سراسر دوران تحصیل، گرفتار فقر و تنگدستی شدید بود. با این حال از قبول وجوهات شرعی و عبادتهای استیجاری که در بین طلاب راهی معمول برای امرار معاش بود، پرهیز میکرد. همایی از یکی دو صحاف قدیمی، سفارش کتابت میپذیرفت، در ازای نوشتن هر هزار سطر، یک تومان اجرت میگرفت و با همین کار، زندگی خود را اداره میکرد.
همایی که همزمان با تحصیل، در حوزههای علمیه تدریس هم میکرد، با گذراندن تحصیلات عالیه به درجهی اجتهاد هم رسید. در سال 1307 به تهران آمد و در وزارت معارف، استخدام و موظف شد در تبریز کار کند. او در سال 1310 به تهران برگشت و در دانشکدهی افسری و دبیرستانهای دارالفنون، شرف و نظام به تدریس پرداخت. ذبیحالله صفا، حسین خطیبی و علیاکبر شهابی از شاگردان همایی در این دوره بودند.
در سالهای بعد نیز همایی به تدریس در کلاس ادبی دانشسرای عالی و کلاس روزنامهنگاری دانشکدهی حقوق مشغول شد. سپس سالیان دراز به تدریس در دورههای لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در دانشکدهی ادبیات پرداخت تا اینکه در سال 1345 با تقاضای خود بازنشسته شد و از کار افتاده شد.
«تاریخ ادبیات ایران»، «غزالینامه»، «فنون بلاغت و صناعات ادبی»، «مولوینامه»، «دیوان سنا» (مجموعهی اشعار)، «مجمعالفصحاء» و «تصوف در اسلام»، همچنین تصحیح «نصیحتالملوک غزالی» و تصحیح «مصباحالهدایت»، از آثار برجایمانده از جلالالدین همایی هستند.
جلالالدین همایی 28 تیرماه 1359 که با شب ششم ماه رمضان مطابق شده بود، از دنیا رفت. آرامگاه او تکیهی لسانالارض در تخت فولاد اصفهان است.خانهای که همایی در اصفهان در آن به دنیا آمده، مشهور به خانهی استاد جلالالدین همایی، در سال 1376 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.