وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

بیوگرافی و زندگینامه داریوش اقبالی

بیوگرافی و زندگینامه داریوش اقبالی

تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:

در ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ ( ۴ فوریه ۱۹۵۱) در تهران (خیابان تخت جمشید) به دنیا آمد.

پدر: محمود اقبالی
مادر:-
برادر: –
خواهر:-
همسر: فیروزه (همسر دوم) – ژینوس (همسر سوم)
فرزندان: بیتا و میلاد

علائق شخصی:

به مولانا خیلی ارادت دارد.

دوران زندگی:

دوران کودکی او در کرج، کردستان و میانه گذشت، پدرش محمود اقبالی، از ملاکان آذربایجان (شهرستان میانه) بود. اولین بار در ۹ سالگی در جشنی در مدرسه‌اش در شهرآرا به روی صحنه رفت. دوران دبیرستان را در دبیرستان‌هایی هم‌چون دبیرستان فارابی، دبیرستان کرج، دبیرستان رازی دبیرستانی در سنندج، و دبیرستان آزادگان تهران پارس گذراند و در مراسم هنری به اجرای برنامه ‌های هنری می‌پرداخت.
در سال ۱۳۴۹ با حسن خیاط باشی آشنا شد و همین آشنایی موجب ورود رسمی او به موسیقی حرفه‌ای گشت.

اولین بار به صورت حرفه‌ای در برنامه‌ای به نام “شش و هشت” که توسط فرشید رمزی تهیه می‌شد در تلویزیون ملی ایران با خوانندگانی مثل کیوان، افشین، نلی، ماسیس و اونیک به صورت گروهی اجرا داشت. اما در اجرای زنده اولین بار در کاباره شکوفه نو در تهران و با یک ارکستر حرفه‌ای آواز خواند.در سال۱۳۴۹ او با ترانهٔ به من نگو دوست دارم با آهنگسازی ترانه ‌سرا و آهنگساز جوان درویش مصطفی جاویدان به شهرت رسید. اولین ترانه مستقل او ترانه نبسته پیمان از علی گزرسز (رها) با آهنگسازی خودش می‌باشد. در دوران پهلوی و به علت خواندن آهنگ‌های سیاسی مانند جنگل، بن بست، بوی خوب گندم، علی کنکوری و گل بارون زده، زندانی شده‌است (در مصاحبه‌ای سیاوش قمیشی آهنگ ساز گل بارون زده انجام داده‌اند فرمودند به خاطر این آهنگ داریوش و سیاوش و جنتی عطایی به ساواک فراخوانده شدند و بعد ترانه گل بارون زده من گل سرخ نازنینم به گل یاس نازنینم تغییر یافت چون ساواک ادعا می‌کرد گل سرخ منظور خسرو گلسرخی می‌باشد و به خاطر خواندن این ترانه ها ۲ سال و ۲ ماه در زندان بود که ۶ ماه را در سلول انفرادی سپری کرد، سرانجام با تغییر بیت شعر مشکل رفع و هر سه عزیز ازاد شدند. وی در ترانه علی کنکوری از زندان به عنوان دانشگاه نام می‌برد. همچنین دوران همکاری داریوش بابک بیات و ایرج جنتی عطایی به دوران طلایی پاپ معروف است. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، داریوش نیز مانند اکثر خوانندگان پاپ ایرانی آن زمان، از کشور خارج شد.

او در اوج مشهوریتش در دو فیلم یاران (۱۳۵۳), ساخته محمد دلجو و امیرمجاهد با اجرای زیبای ترانه ی یاران با صدای زیبای فریدون فروغی برای این فیلم، و فریاد زیر آب (١٣۵۶) به همراه فرزانه تائیدی و شهره و به کارگردانی سیروس الوند ایفای نقش کرد, و در این فیلم دو ترانه فریاد زیر آب و اجازه را نیز به عنوان موزیک متن فیلم, مورد اجرا قرار داد. داریوش ترانه ی زندونی,که جزو ترانه های سیاسی او به شمار میآید, را برای فیلم گذر اکبر و زهره را برای فیلم رهایی خواند.
وی در طی سال ‌هایی که بیرون از ایران بوده، همواره از پناه‌جویان ایرانی حمایت کرده‌است و در تظاهرات‌های حمایت از این افراد فعال بوده است و نیز با تشکیل بنیادهایی همچون آینه به حمایت از مبتلایان به اعتیاد برخاسته ‌است. داریوش، در آلبوم دنیای این روزای من ترانه‌ای به نام قیصر خواند که آن را به بهروز وثوقی بازیگر سینما تقدیم کرد.

در هنر عکاسی نیز صاحب سبک است بدون شک او پدیده ای در تاریخ موسیقی ایران میباشد. ترانه های او از خواسته ها و افکار مردم ایران در سه دهه اخیر متاثر گشته. داریوش افسانه است. او یکی از هزاران خواننده ایست که در دوران معاصر چون ستاره میدرخشد. ترانه هایش در قلب مردم جای دارد…
حتی جهان عرب نیز با سبک غنی او آشناست و ترانه هایش را پذیرفته است، در فستیوال موسیقی، فیلم و رسانه های تصویری که در بحرین برگزار شد بعنوان نماینده سبک معاصر و منحصر بفرد موسیقی ایران این سبک را به جهان معرفی کرد و برنده بالاترین نشان صلح گشت. وی در مراسم اختتامیه این جشنواره ندای آزادی را بخصوص برای سرزمین مادری خود ایران، سرداد.
پاشیدن اسید روی داریوش هنرمند محبوب ایران

مدتی تیتر اصلی روزنامه ها و مجلات شده بود مریم زنی (از خانواده ای با شرایط مالی زیر صفر که به اجبار با شوهرش ازدواج کرد و ثمره ی زندگی اینها چند بچه و آخر جدایی )بود که در سیستان و بلوچستان زندگی میکرد.
ماجرا از زبان مریم: روزی یکی از اقوامش نوار کاست داریوش را به او داد او وقتی نوار رو گوش کرد شیفته و عاشق صدایی شد که میخوند “بوی گندوم ماله من هر چی که دارم ماله تو یه وجب خاک ماله من هرچی میکارم ماله تو” و برای این اهنگ گریه میکرد و دنبال خواننده این اهنگ گشت و وقتی فهمید این صدا برای داریوش است به تهران امد و دنبالش گشت و به کاباره ها میرفت تا داریوش رو پیدا کند تا روزی به مریم گفتند داریوش تو یکی از کاباره ها برنامه داره و مریم برای ان شب دسته گل یاسی گرفت و داریوش رو دید که داره میخونه و وقتی برنامه داریوش تموم شد رفت پشت سن و با چشمی پر از اشک به داریوش سلام گفت و دسته گل یاس رو به داریوش داد “گل یاس نازنینم میشکنم پژمرده میشم نزار اشکاتو ببنیم” و از اونجا با داریوش رابطه پیدا کرد تا اینکه پس از مدتها از داریوش خواست که با او ازدواج کند اما مریم هم شوهر داشت هم بچه، که داریوش به این علت مخالفت کرد و گفت من نمیخوام به شوهرت خیانت کنم . مریم منظور او رو بد فهمید و خیال کرد داریوش میگه برو از شوهرت طلاق بگیر و بچه هاتم بده دست اون بعد با تو ازدواج میکنم و مریم رفت. او هم طلاق گرفت و بعد از مدتی به داریوش گفت کاری که خواستی کردم و حالا با من ازدواج کن که اون از این کار مریم عصبی میشه و قبول نمیکنه و میگه من هیچوقت نگفتم که از شوهرت طلاق بگیر من اصلا قصد ازدواج با تو رو نداشتم و مریم هم تصمیم انتقام از داریوش رو گرفت.

داریوش در این باره چنین می گوید :یادمه روی صحنه بودم و داشتم ترانه ی نفرین نامه رو می خوندم که یک دفعه احساس کردم که صورتم گرم شده بعد که متوجه شدم دیدم زنی با یک لیوان آبجو خوری روی صورتم اسید پاشیده خوشبختانه در مجاورت با هوا خاصیت اسید کم شده و آسیب جدی بر من وارد نشد، نمی دونم این عشق بود، نفرت بود، چی بود که این زن رو مجبور به این کار کرد .
بعد از اسید پاشی مدتی در بیمارستان بستری شد. برای کاهش درد به وی مرفین داده می‌شد و تکرار این کار باعث شد تا وی گرفتار اعتیاد به مواد مخدر شود. به گفته خود داریوش تا قبل از این ماجرا آشنایی وی با مواد مخدر اندک بوده است.
اما اصل ماجرا در سال ۱۳۷۴ در زندان اوین در گفتگویی با یک شخص نظامی که از جریان کودتای نوژه باقی مانده بودند از مریم (عامل اسید پاشی بر صورت داریوش)، به عنوان یکی از رهبران ماجرای کودتای نوژه یاد کرده اند . کودتای نوژه در سال ۱۳۵۹ اتفاق افتاد و اکثر کسانی که در آن ماجرا نقش داشتند اعدام شدند که یکی از اعدام شدگان مریم بود که با نام مستعار قمرالملوک فعالیت می کرده است.

زندگی شخصی:

جالب است بدانید داریوش سه بار ازدواج کرده اما به گفته خودش تنها یک بار عاشق شده و آن هم مربوط می شود به زمان جوانی او و پیش از انقلاب که دختر مورد علاقه اش در حادثه رانندگی از بین می رود و ترانه (شقایق) را در غم او می خواند و باز هم به گفته خودش هر بار که این ترانه را اجرا می کند با تمام وجود می خواند اما هیچ گاه نتوانسته مثل بار اول بخواند .
سالها به همراه همسر دومش (فیروزه ) و دخترش( بیتا ) در ایالت کالیفرنیا امریکا زندگی کرد.
در مورد ازدواج سوم اینکه ،اولین بار خانم ژینوس رادر سال ۱۹۹۸ در پاریس ملاقات کردند در سال ۲۰۰۳از ایشان تقاضای ازدواج کردند و صاحب فرزندی شدند که اسمش را” میلاد ” گذاشتند . گفته می شود از کودکی میکروفون دست می گیرد و با صدای کودکانه اش ترانه های پدر را زمزمه میکند ! شاید دنباله رو راه پدر باشد .
داریوش به همراه همسر سومش در فرانسه و در مدرن ترین منطقه پاریس زندگی میکند. اما تقریبا هر ماه برای دیدن دخترش (نزدمادرش فیروزه است) به لس آنجلس سفر کرده و شدت علاقه داریوش به بیتا (دخترش) بسیار زیاد است.
رتبه بندی و نظر سنجی جامع تاریخ هنر ایران در سال ۱۳۸۸

داریوش اقبالی پس از کمال الملک / ارد شرکا / مرتضی ممیز / ابوالحسن خان صدیقی / هوشنگ سیحون / مسعود کیمیای / مهدی اخوان ثالث / صادق هدایت / بهروز وثوقی / کاوه گلستان / حسن شماعی زاده / محمد رضا شجریان / یدالله کابلی خوانساری در ردیف ۱۴ برگزیدگان بزرگترین نظرسنجی جامع ، تاریخ هنر ایران قرار گرفته است در این نظر سنجی بیش از ۵۰۰۰ هزار نفر از عموم مردم ایران شرکت کرده اند و نتایج آن بشکل آنلاین بر صفحه هات اینترنتی قرار گرفته و بجز ۸ نفر از زُبده ترین وبلاگ نویسان کشور حداقل ۶۵ وبلاگ نویس دیگر بر کل انجام نظر سنجی و شمارش صحیح آرا نظارت کامل نموده اند.
اعتیاد و بنیاد آینه (سال ۲۰۰۰ سال، رویش داریوش)

داریوش کارش را ادامه داد تا اینکه از سال ۲۰۰۰ گفت سال ۲۰۰۰ سالی که همه از همهمه های یکی شدن به من شدن روی می آوردند . ترانه سال ۲۰۰۰ که در آن زمان برای مردم غیر باور و همه زیر لب می گفتند: داریوش از چه میگوید…؟ از سقوط، از فرار، از شکفتن فلز آری غیر باور بود در زمانی که اوج محبت بود از سال ۲۰۰۰ بگویی، آری به شب های پر از قصه رسیدیم به سال ۲۰۰۰ وقتی که سال میلادی داشت ورق می خورد، بودند کسانی که ترانه ۲۰۰۰ را زمزمه میکردند آن لحظه بر داریوش چه گذشت …؟ اما بر خلاف تصور سال۲۰۰۰میلادی برای داریوش شروعی دوباره بود، بهتر بگوییم تولدی دوباره داریوش در این سال توانست از دست اعتیاد خلاص شود، بیماری که چندین سال دامن گیر او بود.
ترانهٔ معجزه خاموش اشاره‌ای به همین نقطهٔ عطف در زندگی اوست. اولین برنامه رسمی داریوش به نام آینه در رادیو AFN (میبدی) و در سال ۲۰۰۳ سایت بهبودی را که اولین وب‌گاه ایرانی برای کمک به معتادان و خانواده‌ها بود راه‌اندازی کرد و سپس با همکاری دو پزشک، بنیادی به نام آینه تأسیس کرد تا به یاری معتادان برود. گفته می‌شود از زمان تأسیس این بنیاد نزدیک به ۴۰ هزار نفر ترک اعتیاد کرده‌اند. در “چت رومی” که درست شد، یعنی “بهبودی چت دات کام” ، اکثر طرفداران داریوش و بیماران از سراسر دنیا “وویس چت” با هم ارتباط دارند و با هم صحبت می کنند.
بعد از رادیو وی تصمیم به گسترش کار خود می‌گیرد و برنامه آینه را در تلویزیون‌های ۲۴ ساعته ادامه می‌دهد وی همچنین در همایش‌ها و کنفرانس‌های متعدد ترک اعتیاد شرکت کرده است.

همکاری با عبدی یمینی

یکی از کارهای بزرگ و شاخصی که او در طی مدت همکاری با عبدی یمینی به انجام رساند بازسازی مجدد برخی از آهنگهای دههٔ ۵۰ بود که با صدای داریوش خوانده شده بود. آهنگهایی که اگر چه ملودی‌های بسیار قوی و همچنین تنظیم‌های خوبی برای سالهای دههٔ پنجاه به شمار می‌آمدند، ولی برای دهه ‌های بعد کمی کهنه و غبارآلود به نظر می‌رسیدند. اما عبدی با تنظیم مجدد و گسترش ملودی بعضی از این آهنگها، کاری به مراتب شنیدنی تر از اصل آنها را عرضه کرد. ترانه‌هایی مانند: رهگذار عمر، وطن پرندهٔ پر در خون، به من نگو دوست دارم، علی کنکوری، جنگل، بن بست، اجازه، خونه، شقایق، زندونی، پریا و… نمونه‌هایی از این ترانه‌های بازسازی شده هستند که در آلبوم صحنه ۱ و ۲ ارائه شده‌اند. در این زمینه برخی حتی اجراهایی که با تنظیم عبدی ضبط شده‌اند را، به اجرای اُرجینال این آهنگها ترجیح می‌دهند.

افتخارات:

    جایزه سیمون و رونالد رایت بابت حمایت از حقوق اقلیت سال ۲۰۰۵
    نشان صلح در فستیوال فیلم، موسیقی و رسانه‌های تصویری بحرین
    جایزه بین‌المللی شر به خاطر فعالیت‌های پیوسته در ارتباط با اعتیاد و معضلات اجتماعی

آثار :
تک‌آهنگ‌ها

    بوی خوب گندم، ترانه از شهیار قنبری، آهنگ از واروژان.
    نبسته پیمان، ترانه از علی گزرسز، آهنگ داریوش اقبالی.
    ای غم من، ترانه از علی گزرسز، آهنگ داریوش اقبالی.
    میدونم یه روزی، ترانه از علی گزرسز، آهنگ از داریوش اقبالی.
    یادمه اون قدیما، ترانه از علی گزرسز، آهنگ داریوش اقبالی.
    لب دریا، ترانه از مریم حیدرزاده، آهنگ از رامین زمانی.
    با من از ایران بگو: شعر اصلی از م سپند با همکاری علی گزرسز، آهنگ از بیژن قادری ،تنظیم احمد پژمان ،خوانندگان: داریوش، ستار، مرتضی، آصف، اندی، مولود ذهتاب، بهرام، مهرداد، داوود بهبودی و علی نظری
    حیدر بابا از منظومه محمدحسین شهریار آهنگ داوود بهبودی.
    نترسون، ترانه از ایرج جنتی عطایی، آهنگ از فرید زولاند.
    خون‌بازی
    سیصد گل سرخ، ترانه از محمد اصفهانی.
    تابوی ایرانی، آهنگساز اسفندیار منفردزاده.
    دیوار، به همراه فرامرز اصلانی ترانه از روزبه بمانی، آهنگ از فرزاد فتاحی.
    اگه یه روز، به همراه فرامرز اصلانی، باز خوانی آهنگ اگه یه روز فرامرز اصلانی.
    آزادی، دکلمه با صدای داریوش.
    گناه بچه‌ها چیه، با صدای داریوش ترانه از بابک صحرایی.
    نه، با صدای داریوش ترانه از اسماعیل خویی.

فیلم‌شناسی

    یاران : کارگردان فرزان دلجو
    فریاد زیر آب:  کارگردان سیروس الوند، فیلم فریاد زیر آب تنها فیلم داریوش است که در آن نقش اصلی دارد. داستان فیلم درباره ولگردی است که عاشق دختر پولداری می‌شود ولی بعدها متوجه می‌شود که او در واقع زنی روسپی است که با آدم‌های پولدار کار می‌کند و سعی می‌کند او را از این منجلاب بیرون بکشد.

کنسرت ها

کارهای او شامل بیش از ۲۰۰ ترانه در ۲۵ آلبوم است.داریوش کنسرتهای بیشماری را در تالارهای بزرگ جهان چون notably Wembley (لندن)،Carnegie Hall (نیویورک)، Kennedy Center (واشنگتن دی سی )، Koncertos (استکهلم )، Greek Theater (لس انجلس)و Universal Amphitheater (لس آنجلس)به اجراء درآورده است.

نقل قول و خاطرات:
پیام داریوش به بیماران مبتلا به اعتیاد

برای من مهم نیست که بگویند مصرف کننده است یا مصرف کننده نیست، اصلا برای من مهم نیست. آن بهبودی را من بدست آورده ام و دارم از آن لذت می برم و دوست دارم به مردمم هم، به کسانی که نیازمند هستند، پیام را برسانم. ولی خسته شده بودم، بیماری اعتیاد من را به یک بن بستی رسانده بود. انگیزه هایی که در زندگی ام در من بوجود آمد من را به گوشه زندانی انداخت، همیشه می گویم زندانی بدتر از زندان اوین. منزوی شدم و درواقع یک ورشکسته شده بودم.

آن موقع جرقه ای در ذهن من ایجاد شد که من نیاز دارم که تغییر بکنم، نیاز دارم کمک بگیرم. تا آن زمان من هزاران بار خواسته بودم که ترک کنم ولی نشده بود، به خاطر این که خودم می خواستم به جنگ این بیماری بروم. ولی به من یاد دادند که برای این که این بیماری را مهار کنی باید بیایی اعتراف کنی که کمک احتیاج داری. من به کسانی که قبلا بیمار بودند و مصرف کننده بودند و بهبودی پیدا کرده بودند رجوع کردم، رفتم در بین آنها. به قول معروف زمین بازی ام را یار بازی ام را و توپ بازی ام را عوض کردم، آمدم در بخشی که انسان های بهبودیافته بودند. در جمع آنها ماندم و کماکان هم هستم، به خاطر حفظ بهبودی ام. انگیزه های زندگی برایم زیاد بود ولی زیر خاکستر بود، نمی دیدم، فکر می کردم، حس می کردم، ولی لمسشان نمی کردم.

یکی از تفکرهایی که من داشتم این بود که من نباید معتاد بمیرم. معتاد مردن برای من به این معنی بود که اسم جالبی از خودم نمی گذارم، بچه هایم و خانواده ام هم حتی ممکن است از من رو برگردانند جامعه که به جای خودش. [می گفتند] معتاد بود مرد، آرتیست خوبی بود، خواننده خوبی بود. این برای من کافی نبود، این من را رنج می داد. نتیجتا فکر کردم شاید این بهبودی و اعتراف کردن یک جرقه ای در یک نفر دیگر ایجاد کند ببیند داریوش ترک کرده است و توانسته است ترک کند و راه ترک کردن را هم دارد در برنامه های آموزشی اش می گوید، چرا من ترک نکنم. این نوع پیام رسانی کار کرده است. پس داریوش ترک کرده است پس من هم می توانم ترک کنم. به خودم گفتم ببین من چه مصرف کننده ای بودم که طرف می گوید…