وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

گفتگوی جالب و خواندنی با گوهر خیراندیش

گفتگوی جالب و خواندنی با گوهر خیراندیش

گوهر خیراندیش از بازیگرانی است که وقتی کارنامه هنری‌اش را مرور می‌کنیم نقش‌های متفاوت و دوست‌داشتنی از او یادمان می‌آید. از فیلم‌های سینمایی «بانو»، «مکس»، «دایره زنگی»، «ارتفاع پست»، «دنیا» و «دعوت» در سینما گرفته تا مجموعه‌های تلویزیونی «روزی روزگاری»، «همسایه‌ها»، «میوه ممنوعه»، «مختارنامه» و اخیراً هم نقش زعفران‌باجی در مجموعه «ستایش». او معتقد است نقش‌هایی را که ایفا می‌کند، باید نشأت‌گرفته از زندگی واقعی باشد. به همین دلیل هر از گاهی عینک دودی بر چشمان خود می‌زند و پیاده مسیر خانه‌اش را طی می‌کند تا بیشتر بتواند محیط پیرامون و ساکنانش را بشناسد اما خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکند شناخته می‌شود و با لهجه شیرین شیرازی‌اش محبت مردم را پاسخ می‌دهد. این هنرمند چند سال پیش در مجموعه تلویزیونی«میوه ممنوعه» ویژه ماه رمضان نقش‌آفرینی کرد که این روزها از شبکه تماشا بازپخش می‌شود.

«میوه ممنوعه» یکی از پرطرفدارترین مجموعه های ماه رمضان بود، از بازی دراین مجموعه بگویید.

بیشتر اوقات که سفر خارج از ایران می‌روم، خیلی از کسانی را می‌بینم که مجموعه‌هایی از جنس «میوه ممنوعه» را مثل کتاب در خانه‌شان دارند. فیلمنامه این سریال را علیرضا نادری و علیرضا کاظمی‌پور نوشته بودند. یادم می‌آید جلساتی با یکدیگر داشتیم و فکرهایمان را درباره نقش‌ها بسط و گسترش می‌دادیم و تمرین می‌کردیم و با وجود وقت کم توانستیم یک مجموعه آبرومندانه به جای بگذاریم.

البته معتقدم اگر «میوه ممنوعه» در فشردگی کار که ویژه مجموعه‌های مناسبتی است ساخته نمی‌شد، بینندگان شاهد یکی از بهترین مجموعه‌های تاریخ تلویزیون ایران بودند.

خاطره‌ای از آن مجموعه که این روزها در حال بازپخش است برای ما روایت می‌کنید؟

خیلی جالب بود، من نمی‌دانم چرا آن زمان تصور می‌کردم آقای نصیریان برای نقش مقابل من مناسب نیستند.

چرا فکر می‌کردید نمی‌توانند مناسب باشند؟

وقار و متانت ایشان چه در نقش‌های قبلی و چه در رفتار شخصی، مرا به این فکر می‌انداخت که ممکن است آقای نصیریان را نتوانیم در این نقش باور کنیم اما آقای فتحی می‌گفتند پیش از این کاری از آقای نصیریان با نام «دیوانه‌ای از قفس پرید»(ساخته احمدرضا درویش) دیده‌اند و مطمئن هستند از عهده ایفای نقش حاج یونس نیز برمی‌آیند.

و در پایان فکر کنم نظرتان کاملاً تغییر کرد؟

بله، واقعیت این است که نقش حاج یونس کاملاً به آقای نصیریان می‌خورد و واقعاً با اجرایی که داشتند مرا شگفت‌زده کردند و یک بار دیگر دیدیم که یک بازیگر بزرگ چگونه می‌تواند در هر نقشی و با هر ویژگی‌ای، اجرایی موفقیت‌آمیز داشته باشد.

آیا مجموعه بازیگران و گروه تولید «میوه ممنوعه» ویژگی خاصی داشتند؟

ببینید آن زمان ما واقعاً یک گروه بودیم که این یکدستی در ماحصل کار به چشم می‌آمد اما قرار نیست تمام بازیگران یک مجموعه در یک سطح باشند. برخی باتجربه‌تر و توانمندترند، برخی کمتر تجربه دارند و بعضی از بازیگران نیز تازه‌واردند و کم تجربه؛ آنچه اهمیت داشت این بود که بازیگران «میوه ممنوعه» به‌مرور با هم یکدست ‌شدند.

و اما پایان خوش این مجموعه؟

پایان «میوه ممنوعه» را با توجه به کمی وقت و فشردگی کارها می‌پسندیدم؛ به‌خصوص که خواسته شد پایان خوشی هم داشته باشد.

کمی از این مجموعه فاصله بگیریم و درباره این روزها با شما گپ بزنیم، در حال حاضر چه نقش‌هایی را قبول می‌کنید؟

به سنی رسیده‌ام که جز مادر، مادربزرگ، عمه و خاله نقش دیگری را ایفا نمی‌کنم. اگر قصه‌ها مادری داشته باشد به من پیشنهاد می‌کنند و اگر پیرزنی داشته باشد، نقش را به من پیشنهاد می‌دهند. به دلیل اینکه چهره‌پردازها خیلی زیر بار چهره‌پردازی‌های پیرزنی نمی‌روند. حتی اگر ببینند یک نقش بالهجه می‌خواهند، باز به سراغ من می‌آیند.

اینکه شما توانسته‌اید در نقش‌های متفاوت ظاهر شوید، بخشی به تجربه حرفه‌ای‌تان برمی‌گردد اما شناخت از شخصیتی که نقش آن را ایفا می‌کنید هم موضوع مهمی است. برای به دست آوردن این شناخت چقدر سعی می‌کنید با مردم در ارتباط باشید؟

من نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم، بلکه می‌خواهم واقعیتی را در پاسخ به سؤال شما بیان کنم. واقعیت این است که من از هر گونه رفتاری که در اطرافم در محله، کوچه و خیابان می‌بینم، درس می‌گیرم. در واقع برقراری ارتباط با مردم به نوعی برای من یک کلاس‌ رایگان است تا بفهمم در مقابل خشم، عصبانیت، مهربانی و….مردم چه رفتارهایی از خود بروز می‌دهند. انعکاس و تبلور آنچه را در اطرافم می‌گذرد، در جایگاهی که به عنوان یک بازیگر قرار می‌گیرم، منتشر می‌کنم چون معتقدم نقش‌هایی را که بازی می‌کنم، باید نشئت‌گرفته از زندگی واقعی باشد.

لازمه این کار ارتباط مستقیم با مردم است. این فرصت چگونه برای بازیگر پرکاری مانند شما به دست می‌آید؟

خیلی سخت نیست. زمانی که به بانک می‌روم، پیاده‌روی می‌کنم و یا برای خرید می‌روم، یا حتی زمانی که سوار اتوبوس می‌شوم این فرصت را پیدا می‌کنم تا با مردم ارتباط برقرار کرده و با آنها صحبت کنم.

مگر شما سوار اتوبوس هم می‌شوید؟

باور کنید عمداً و برای کسب تجربه این کار را می‌کنم. برای اینکه ببینم الان مردم با هم در محیط‌های عمومی چگونه حرف می‌زنند، چقدر با هم صمیمی هستند و اصلاً چقدر سوار اتوبوس می‌شوند. گاهی مسیر خانه‌‌مان تا پارک‌وی را پیاده می‌روم برای اینکه بتوانم از آنجا مسیر کوتاه تا محل کارم را با اتوبوس بروم؛ در حالی که می‌توانم از خودروی شخصی استفاده کنم. معتقدم اگر قرار است برای مردم مقابل دوربین نقشی را بازی کنم باید این نقش واقعی و باور‌پذیر باشد تا مردم بتوانند با آن شخصیت ارتباط برقرار کنند.

سلام و علیک کردن‌ها در محله تا رسیدن به مقصد و یا در اتوبوس مانع از انجام این کار نمی‌شود؟

دوست داشتم می‌توانستم راحت‌تر پیاده‌روی کنم یا سوار اتوبوس و تاکسی شوم. گاهی هم سعی می‌کنم ناشناس باشم، مثلاً از عینک دودی استفاده می‌کنم و یا تغییر قیافه می‌دهم! اما یکی دو بار مردم به من گفتند حتی اگر عینک هم روی چشمت بگذاری باز هم شما را می‌شناسیم. البته اغلب نام فامیل من را اشتباه صدا می‌کنند و می‌گویند خانم خیرآبادی یا خانم خردمند؛ اما این از اشتباهاتی است که اتقاقاً من را خوشحال می‌کند چون با این دو بزرگوار و زنده‌یاد دوست بودم و از آنها خاطرات خوبی دارم.

چه تغییری در رفتار مردم محله یا محل سکونتتان مشاهده کرده‌اید، مثلاً روابط همسایه‌ها با یکدیگر به نسبت گذشته سردتر شده یا گرم‌تر؟

چند سال پیش صمیمیت بین مردم بیشتر بود؛ اما الان شاید کمتر شده است؛ خیلی‌ها می‌گویند تا می‌آییم با همسایه‌ها‌یمان سلام و علیک کنیم زود در آسانسور را می‌بندند که یک سلام و علیک خشک و خالی هم با آنها نشود. اما من اعتقاد دارم مردم نسبت به همدیگر بی‌مهر نشده‌اند، بلکه مشغله ها و گرفتاری‌ها آنها را کم‌حوصله کرده است. برای همین نباید بروز رفتار یک نفر را در زمانی خاص، به حساب بی‌مهری او گذاشت. باید فکر کرد شاید آن روز همسایه من حال خوبی نداشته یا مشکلی برایش پیش آمده است، یا اگر کسی پشت سر ما در حین رانندگی بوق می‌زند، به او فحاشی نکنیم، فکر کنیم شاید مریض دارد و باید راه را برای او باز کنیم. البته باید فرهنگ‌سازی شود و من فکر می‌کنم فیلمسازان ما می‌توانند این کار را انجام بدهند.