گفتگو با ویدا جوان بازیگر سریال تلویزیونی زمانه

*این طور كه پیداست شما چند شاخه هنری را با هم دنبال می كنید. كدام را بیشتر از سایرین دوست دارید؟

طراحی لباس را بیشتر دوست دارم چرا كه رنگ ها در آن نقش اصلی را دارند و من هم علاقه خاصی به بازی با رنگ ها دارم.

*نمایشگاه هم برگزار كرده اید؟

بله. یك بار نمایشگاه طراحی لباس و یك بار هم نمایشگاه پتینه برگزار كردم. نمایشگاه لباسم یك نمایشگاه جدیدی در ایران بود كه علاوه بر لباس های فرم از لباس های كوچك زمستانی در آنجا استفاده كرده بودم كه خودم فقط بازی رنگ ها را در آن خیلی دوست داشتم كه خوشبختانه از آن استقبال هم شد.

*برای طراحی دوره ای دیده بودید؟

خیر اما مادرم از سال ها پیش طراحی لباس می كردند و در كنار آن مطالعه را نیز خیلی دوست داشتم و رسمی معمول در خانواده ام بود، بنابراین كتاب های طراحی زیادی می خواندم و زن دایی ام هم كه نقاش بودند در شناخت رنگ ها به من كمك زیادی كردند

*بازیگری از علاقه های دوران كودكی تان بود یا طراحی؟

از كودكی به هنر خیلی علاقه داشتم و به اصرار خانواده در رشته های هنری تحصیل نكردم چرا كه معتقد بودند هنر باید در كنار تحصیلات در زمینه دیگری باشد. اما از آنجایی كه به هنرهای تجسمی علاقه بسیاری داشتم فكر می كردم باید رشته اصلی ام همین باشد…

 

واقعیت این است كه تئاتر در من تحولی بزرگ ایجاد كرد كه شیفته اش شدم و آن این بود كه فهمیدم می توانم زنده باشم و زندگی كنم و اینها برایم خیلی جذاب بود، اولین چیزی كه در تئاتر یاد گرفتم قضاوت نكردن بود. سینما و تئاتر تلفیقی از همه هنرهاست از جمله رنگ و طرح و… وقتی شروع می كنی به بازی كردن می بینی كه در بازیگری ات می توانی رنگ ها را هم بیاوری. در مورد طراحی هم باید بگویم از همان اول دوست نداشتم كه سفارشی كار كنم، بلكه طبق خواسته دلم طراحی می كردم.

*خانواده چطور؟ آنها دوست داشتند كه طراحی را دنبال كنید یا بازیگری؟

از كودكی استقلال فكری داشتم و هر چه در ذهنم بود را به اطرافیانم تفهیم می كردم. تنها موردی كه نتوانستم خانواده ام را راضی كنم خوانده رشته نقاشی به جای ریاضی بود. اصراری هم نكردم چرا كه می گفتم بزرگترها تجربه شان از من بیشتر است.

*یعنی از آرزوهای دوران كودكی تان نبود؟

دیده شدن را همه دوست دارند و ممكن است آدم ها خودشان را به جای شخصیت های اصلی فیلم هایی كه می بینند بگذارند این برای بچه ها در سنین پایین هم خیلی اتفاق می افتد در مورد من هم همین طور بود یادم است در كودكی همیشه برای عروسك هایم لباس می دوختم و علاقه شدیدی به انیمیشن داشتم و كمی بزرگتر كه شدم با برادرم روزی ده فیلم می دیدیم تا اینكه پس از گذر زمان به این نتیجه رسیدم كه تئاتر و بازیگری را دوست دارم و از چهار سال پیش پس از رفتن به كلاس های بازیگری فهمیدم كه بازیگری هنر بزرگ و سختی است.

*چه چیزی باعث شد كه به سمت هنر بروید؟

اولین اتفاق هنری ای كه برایم افتاد و هنوز هم پررنگ است در سن شش سالگی ام بود. دایی مادرم را خیلی دوست داشتم او هم می خواست قبل از دوران مدرسه به من الفبا یاد دهد برایم سرمشق نوشت و گفت كه من می روم بیرون و تا برگردم تو اینها را بنویس. ایشان كه برگشت دید كه من در همان صفحه سرمشق ها یك نقاشی كشیده ام وقتی نقاشی ام را دید گفت كه تو استعداد نقاشی فوق العاده ای داری.

*شنیده ام كه همسرتان هم بازیگری می كنند؟

بله ایلا تهرانی بازیگری تئاتر می كند و چندی پیش هم در سریال نوروزی «همه خانواده من» داریوش فرهنگ بازی كرد.

*از چه طریقی با هم آشنا شدید؟

یكی از دوستانم كه از علاقه ام به دوبله با خبر بود مرا به استودیو ضبط صدای ایلا برد تا تست دهم. طی همین جلساتی كه به آنجا می رفتم و با ایلا صحبت می كردیم به این نتیجه رسیدیم كه علایق مشترك مان در رنگ ها، هنر و مسائل عمیق زندگی بسیار است و حتی پس از ازدواج تفاهم ما دو نفر برای خانواده هایمان هم خیلی جالب بود و باید بگویم كه ایلا یكی از بزرگترین مشوق های من به سمت بازیگری بود.

*چقدر در كارهایی كه پیشنهاد می شود با ایشان مشورت می كنید؟

خیلی زیاد چرا كه به سواد و دانش هنری ایلا اعتماد دارم.

*تا به حال كار مشتركی نداشتید؟

در فیلم «از ما بهترون» و «گزارش یك جشن» نقش زن و شوهر را داشتیم. كه در «گزارش یك جشن» دقیقاً روز سالگرد ازدواج مان با ما تماس گرفتند و گفتند كه بیایید برای عكاسی و جالب بود كه در آن روز لباس عروس پوشیدم و عكس گرفتیم كه برایم خاطره شد.

*چطور شد كه به پروژه «زمانه» رسیدید؟

آخرین كاری كه قبل از «زمانه» انجام داده بودم تله فیلمی به نام «یك خواب كوچولو» كه به چشم اولین كار حرفه ایم نگاه اش می كنم. همان زمان حس فتحی بازیگری با مشخصان من را می خواستند كه برنامه ریز آن كار مرا به ایشان پیشنهاد دادند.

*همان لحظه با نقش نگار آشنا شدید؟

از همان روز اول گفتند كه مشخصه نگار شیطنت اش است جالب است من قبل از این كار خیلی ساكت و آرام بودم و شیطنتم را هر جایی بروز نمی دادم اما «زمانه» باعث شد كمی شیطنتم بیشتر شود. خیلی می ترسیدم كه نكند لوس شود و حسن فتحی در این زمینه خیلی كمكم كرد.

گفتگو با ویدا جوان و همسرش بازیگر زمانه + تصاویر

*نقش نگار در مقایسه با سایر كاراكترهای دختر سریال كمی كمرنگ تر بود. برایتان مهم نبود كه میزان نقش تان چقدر باشد؟

نگار نقش اصلی بود و همین برایم خیلی مهم بود كه می دانستم زمان زیادی را در كنار گروه و خود حسن فتحی حضور دارم و می توانم با آنها كار كنم. در وهله بعد اینكه نقش اول باشم یا نه اصلاً برایم اهمیت نداشت برای من این مهم بود كه حتی اگر نقشم كوتاه هم باشد همان یك سكانس را طوری بازی كنم كه در همان زمان كم نقشم را به خوبی به مخاطب معرفی كنم یعنی به تاثیرگذاری نقشم بیشتر اعتقاد دارم ضمن اینكه این نقش به من فرصت داد كه تمرینات تئاترم را هم داشته باشم.

*جمله پایانی…

دوست دارم یادی كنم از استاد سمندریان. جا دارد از همسرم تشكر كنم كه همیشه پشتوانه ام بود و حمایتم كرد.