وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

افسانه پاکرو هم کارگردانی می کند

افسانه پاکرو هم کارگردانی می کند

او معتقد است لازمه ساخت فیلم مستند و داستانی، پژوهش و تحقیق است و امکان ندارد فیلمی بسازید که این عنصر را نداشته باشد و موفق باشد. با این بانوی جوان مستندساز که اولین تجربه حضور در جشنواره فیلم پروین اعتصامی را دارد به گفتگو نشستیم که در زیر می‌خوانید:

 

فیلم مستند «فروشی» اولین تجربه کاری شما در این عرصه است، لطفاً کمی درباره این کار برایمان توضیح دهید؟
پس از ساخت چند فیلم کوتاه احساس کردم که می‌توانم در عرصه مستندسازی نیز قدم بردارم. در
فیلم «فروشی» به مسائل روزمره و مشکلات یک دختر در طول یک روز پرداختم که در مورد اتفاقات، خیلی معمولی و جزئی است که کمتر به آن توجه می‌کنیم و این‌که در واقع دروغ نگفتن، روراستی و صداقت چه تأثیراتی ممکن است در زندگی روزمره یک انسان داشته باشد. حدود 2 سال است که درگیر ساخت این فیلم هستم، از فیلم نامه تا دکوپاژ، نوع تصویربرداری، روایت فیلم و حتی خود سوژه که در یکی، دو ماه اخیر در کل به پایان رسید و فرصت شد تا برای جشنواره ارسالش کنم.

 

چرا کار در حوزه زنان و کودکان را انتخاب کردید؟ من تا به حال بیشتر فیلم نامه‌ها و سوژه‌هایم در مورد زنان و کودکان بوده است. فکر می‌کنم چون خودم یک زن هستم، بیشتر با مشکلات و مسائل زنان و دختران آشنا هستم و آن‌ها را درک می‌کنم. علاقه شخصی من به این حوزه است و ممکن است در ادامه به موضوعات دیگر نیز بپردازم. دلیل آن را نمی‌دانم شاید چون بازی گرم و نقش‌های متفاوتی را تجربه کرده‌ام دوست داشتم در این عرصه حضور داشته باشم.
 

 

شما تاکنون چندین فیلم کوتاه ساخته‌اید و این بار نیز به سینمای مستند داستانی وارد شده‌اید، چقدر تمایل به حضور در عرصه فیلم سازی دارید؟
من بازیگری را از سنین پایین آغاز کردم و از‌‌ همان موقع احساس کردم به فیلم سازی علاقه‌مند هستم، ضمن این‌که فیلم نامه‌های کوتاه نیز می‌نوشتم. به انجمن سینمای جوان رفتم، آنجا دوره‌های فیلم
سازی را فراگرفتم و سال 86 اولین فیلمم را ساختم. «فروشی» هفتمین فیلم من محسوب می‌شود. زمانی که می‌نویسم فکر می‌کنم خودم هستم و می‌خواهم این مسیر را جدی ادامه بدهم. به نظرم نباید برای یک کار سر و صدا راه انداخت. کاری که خوب باشد، خودش برای دیده شدن سر و صدا به راه می‌اندازد.
 

 

شما را بیش از هر چیز به عنوان یک بازیگر می‌شناسند. حضور در این عرصه چقدر درفیلم سازی به شما کمک کرده و چقدر باعث دیده شدن آثارتان شده است؟
این‌که چقدر به دیده شدن آثارم مرتبط است خودم اینطور نخواستم، اما قطعاً همینطور است و انتظارها از من بالا رفته است. من تازه وارد این عرصه شده‌ام و همچنان در حال آموزش هستم. قصد دارم تجربه‌اندوزی کنم تا در تمام ژانر‌ها تسلط داشته باشم و بتوانم با دست پر وارد عرصه فیلم سازی مستند شوم.

 

بازیگری به من در این زمینه بسیار کمک کرده، از جمله آشنایی با مسائل فنی باعث شد تا همه کار‌هایم را خودم به همراهی خواهرم انجام ‌دهم، از تدوین و صداگذاری تا… در واقع بازیگری به من کمک کرد تا با شناخت بهتری وارد عرصه فیلم سازی شوم. تمام تلاشم این است که بسیار به بیننده توجه کنم. بسیاری از کارهایی که در این مدت به من پیشنهاد شد به خاطر پایین بودن کیفیت و احترامی که برای بیننده‌ام قائل هستم، رد کردم تا ذهنیت بیننده نسبت به من خراب نشود. معتقدم بیننده تأییدکننده نهایی است، چرا که او همان کسی است که برای فیلمی بلیت تهیه می‌کند یا پای تلویزیون می‌نشیند، برایش وقت می‌گذارد و فیلم را می‌بیند.

 

 
چقدر مستندسازی برای شما در اولویت قرار دارد؟
به فضای مستند علاقه‌مندم و قطعاً ادامه می‌دهم، اما فیلمسازی در اولویت دومم قرار دارد و اولویت اولم مستند داستانی است.
فکر می‌کنید عنصر پژوهش چقدر در سینمای مستند مؤثر است؟  لازمه ساخت فیلم  مستند و داستانی پژوهش و تحقیق است و امکان ندارد بتوانید فیلمی بسازید که این عنصر را نداشته باشد. وقتی همه عناصر فیلم سر جای خودش قرار می‌گیرد این یعنی حتماً پژوهش خوبی در پشت کار بوده است.

 

اغلب مستندهای داستانی یا اجتماعی به مشکلات جامعه می‌پردازند، آیا فضای دیگری در این عرصه وجود ندارد؟
من فکر می‌کنم زندگی هر آدمی یک فیلم است و سوژه‌های مختلفی هم در این زمینه وجود دارد که می‌توان به آن‌ها پرداخت. در فیلم «فروشی» سوژه، زندگی است. اصلاً قصد نداشتم سیاه‌نمایی، غم و تلخی را نشان دهم بلکه واقعیت، مهم‌ترین عنصری بود که قصد داشتم نشان دهم.
 

 

به عنوان یک فیلم ساز جوان که در عرصه مستند فعالیت می‌کنید این فضا را چطور ارزیابی می‌کنید؟
بهتر است به سراغ سوژه‌های جدید برویم، تحقیق و پژوهش کنیم و به اطراف خوب دقت داشته باشیم تا این سوژه‌های جدید را پیدا کنیم. من بازی گرم و کلی فیلم نامه به دستم می‌رسد و از‌‌ همان صفحه اول می‌فهمم که کار خوب است یا بد، اما این‌که چرا فیلم نامه خوب نداریم به این برمی‌گردد که مثل سابق نیست و در چند سال گذشته فیلم نامه خوب به ندرت به دستمان رسیده است.

 

فیلم نامه‌نویسان باید بیش از هر چیز برای نگارش زمان بگذارند. متأسفانه مسائل مالی و دستمزد‌ها باعث شده تا بسیاری وارد عرصه کاری ما شوند و اتفاقی که در حال رخ دادن است باعث می‌شود به سینما ضربه وارد شود. ناگهان این مشکلات خود را نشان دهند. سینمای ما در دنیا مطرح است و چقدر خوب است که در داخل هم این را درک کنیم، تلاش کنیم و صرفاً رابطه‌ها را در نظر نگیریم. اگر هر کسی خودش تلاش کند و با تلاش و به دور از حاشیه‌ها به فکر کار باشد، حتماً در سینمای کوتاه داخلی پیشرفت می‌کنیم، اما متأسفانه به سینمای جوان مانند جاهای دیگر دنیا که به فیلم کوتاه اهمیت می‌دهند اهمیت داده نمی‌شود، این در حالی است که ما بچه‌های مستعدی داریم که تلاش می‌کنند، اما بستر مناسبی برای فعالیتشان وجود ندارد.

 

به نظر شما چرا در اغلب فیلم‌های مستندی که ساخته می‌شود از لوکیشن خیابان بهره می‌گیرند؟ آیا فضاهای دیگر قابلیت استفاده در فیلم مستند را ندارند؟
هر مکان و فضایی می‌تواند لوکیشن فیلم مستند باشد، اما مهم‌تر از همه آن حرفی است که زده می‌شود. به عنوان بازیگر وقتی بازی می‌کنم دوست دارم حرفی برای گفتن داشته باشم و شعارگونه
بازی نکنم.
فیلمی که ساخته می‌شود نیز قطعاً باید حرفی برای گفتن داشته باشد تا تأثیرگذار بوده و برای بیننده باورپذیر باشد.