زندگی اجتماعی ناگزیر درجهی از ستیزهجویی را بین موجودات خودخواه میپرورانَد، از قبیل اینکه وقتی دو شخص میخواهند تا غذای همانند و همدم همانندی داشته باشند، زمانیکه هر دو میخواهند تا مکان گرمتر یا خشکتری برای خواب داشته باشند، یا حتی زمانیکه میخواهند برنامههای مختلف تلویزیون را ببینند. پرخاشگری یکی از راههای است که حیوانات اجتماعی برای حل بعضی از این اختلافات مورد استفاده قرار میدهند.
هنگامی که انسانها به پرخاشگری متوسل میشوند، دقیقاً میخواهند چه بدست آورند؟ تیدیسکی و فیلسون (۱۹۹۴) عوامل متعددی را ذکر کرده اند. بیشترین چیزی که انسانها میخواهند، پاداش است (فکر کردن در مورد حفظ زندگی کسی که دوست دارند)، و بیشتر تمایل انسانها به استفاده از خشونت برای بدست آوردن همین امتیاز است. به احتمال زیاد انسانها زمانی متوسل به خشونت میشوند که باور پیدا میکنند که این کار به آنها موفقیت میآورد،
سرزنش کردن فرد برای اعمال نامناسب میتواند به پرخاشگری تلافیجویانه منجر شود. رایجترین چیزهای نامناسبی که مردم انجام میدهند شامل خیانت، بیتوجهی به احساسات دیگران، خصومت، شکستن وعدهها و توافقها، خودپرستی، خشونت در رفتار، تاخیر کردن های عمدی، و پخش شایعات بیاساس میباشد (میسیک بلوم، بالدیزر و ساموئلسون، ۱۹۸۵؛ مکولا، پتری و تانزر، ۱۹۸۹). انسانها بسیاری از ابزار را برای تلافی یا تنبیه کسی که آنها را متضرر میسازد،
خلاصه، پرخاشگری استراتیژیای ست که بیشتر حیوانات اجتماعی (از قبیل انسانها) برای کمک به آن چیزی که میخواهند به دست آورند مورد استفاد قرار میدهند. مثلاً اگر به جنبۀ اجتماعی سکس نگاه کنیم، تجاوز جنسی یکی از این نمونههاست. فرهنگ انسانی ممکن است قوانین و اصول اخلاقی را در تلاش برای حل اختلافات مردم به کار گیرد، ابزار صلحآمیز را مورد استفاده قرار دهد، و بیشتر مردم احتمالاً با این امر موافق اند که ابزار عدم خشونت بهتر است اما، بیشتر مردم هر روز در سراسر جهان برای بدست آوردن چیزی متوسل به خشونت میشوند.