وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

شیوه بسیار جالب بازیگری آل پاچینو

شیوه بسیار جالب بازیگری آل پاچینو
پاچینو با آن نگاه نافذ و جادویی‌اش و طرز راه رفتن مخصوصش چنان وقاری به شخصیت دكتر جك كووركین می‌بخشد كه بعید است كسی این فیلم را ببیند و بعد از پایان آن، عاشق این كاراكتر نشود!
 
به مناسبت دریافت جایزه امی توسط بازیگر كهنه‌كار
1- چند هفته قبل، آل پاچینو، جایزه امی را در رشته بهترین بازیگر مرد نقش اصلی در یك مینی سریال یا فیلم تلویزیونی، برای حضورش در فیلم تلویزیونی «تو جك را نمی‌شناسی» دریافت كرد.
 
خبر كوتاه، اما بسیار خوشحال‌كننده بود. علاقه‌مندان حتما می‌دانند كه جایزه امی، مهم‌ترین جایزه تلویزیونی در سطح آمریكا به شمار می‌رود و دریافت آن توسط پاچینو، گرچه شاید برای بازیگری در حد و اندازه او، چندان افتخاری قلمداد نشود، ولی بدون شك در این روزها، چنین اتفاقی، بی‌شك رخداد مهمی است.
 
چرا كه به سادگی نشان می‌دهد آل پاچینو هنوز هم یكی از بزرگ‌ترین بازیگران زنده دنیاست و با این سن و سال هم می‌تواند همه را تسلیم هنرنمایی‌هایش كند.
 
2- كمتر از دو سال از آن زمان می‌گذرد. نام آل پاچینو به خاطر بازی در دو فیلم «88 دقیقه» و «قتل عادلانه» در میان نامزدهای دریافت تمشك طلایی بدترین بازیگر مرد نقش اصلی سال 2008 آمده بود.
 
خبری كه یك شوك بزرگ برای عشاق پاچینو به شمار می‌رفت. بازی پاچینو در فاجعه‌ای به نام «گیگلی» (مارتین برست، 2003) كه استاد را برای دومین بار، پس از فیلم «انقلاب» (هیو هادسن، 1985)، نامزد تمشك طلایی كرد، بیشتر به نظر یك اتفاق و حادثه به شمار می‌رفت كه عامل اصلی‌اش رودربایستی و رفاقت آل پاچینو و مارتین برست در این همكاری مبتذل به نظر می‌رسید. اما نامزدی مجدد پاچینو پس از تنها 5 سال (آن هم برای دو فیلم)، دیگر چیزی فراتر از صرفا یك حادثه بود. آیا سلطان بازی‌سازان، به پایان راه رسیده بود؟
 
به هر حال نزدیك به 5 سال از آخرین بازی تاثیرگذار پاچینو («تاجر ونیزی» مایكل رادفورد) و اندكی بیش از آن از آخرین فیلم ویران كننده او («بی خوابی» كریستوفر نولان) می‌گذشت و این، برای طرفدارانی كه عادت به تماشای پی در پی فیلم‌هایی شاهكار با حضورهایی شگفت‌انگیز از آل پاچینو داشتند، اصلا اتفاق جالبی به شمار نمی‌رفت. در چنین شرایطی، شكست همه جانبه دو همكاری پاچینو با جان آونت، بیش از پیش باعث تردیدهایی در مورد آینده هنری پاچینو شده بود.
 
3- اما حالا استاد با فیلم تلویزیونی«تو جك را نمی‌شناسی»، بازگشتی رویایی داشته است. پاچینو با آن نگاه نافذ و جادویی‌اش و طرز راه رفتن مخصوصش (كه تاكنون در هیچ كدام از فیلم‌های او ندیده بودیم)، چنان وقاری به شخصیت دكتر جك كووركین می‌بخشد كه بعید است كسی این فیلم را ببیند و بعد از پایان آن، عاشق این كاراكتر نشود!
 
هر چند فیلمنامه و كارگردانی هوشمندانه كار هم در تطهیر «دكتر مرگ» (لقب جك كووركین) نقش دارند، اما كیست كه بتواند نقش پاچینو را در اجرا كردن استادانه این نقش، انكار كند؟ جك كووركین، چكیده نقش‌های چند سال اخیر پاچینو به شمار می‌رود.
 
جك كووركین مردی است كه در برابر مردمی كه انگار وجود دارند تا جلوی راه او را بگیرند، می‌ایستد و سعی می‌كند بی‌اعتنا به آنها، راه خود را (خوب یا بد) طی كند. یك حساب سرانگشتی كافی است تا بفهمیم درصد زیادی از نقش‌های این سال‌های پاچینو، جلوه‌های مختلف (و البته بسیار متنوعی) از همین تیپ هستند.
 
(از لوئل برگمن «نفوذی» و هری لوین «قهوه چینی» گرفته تا شخصیت‌هایی كه پاچینو در فیلم‌هایی از قبیل «بی خوابی»، «تازه كار»، «88 دقیقه» و «13 یار اوشن» به آن‌ها جان بخشیده است)؛ و حالا حضور پاچینو در «تو جك را نمی‌شناسی»، به سادگی می‌تواند عنوان كامل‌ترین نقش‌آفرینی او در قالب چنین تیپی را (لااقل در سال‌های اخیر) به خود اختصاص دهد. پاچینو در فیلم اخیرش به چنان تعادل غریبی دست یافته كه در بسیاری از دقایق فیلم، تماشاگر احساس می‌كند كه پاچینو هیچ كاری انجام نمی‌دهد.
 
ولی كماكان تاثیرگذاری‌اش را در سطح بالایی حفظ می‌كند. در واقع به نظر می‌رسد پاچینو به جای این كه نقشش را بازی كند، به بهانه این كار، بخشی از وجود خودش را به بیننده نشان می‌دهد و همین عامل جذابیت اوست. كاری كه چند تا از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینما هم انجام داده‌اند. از گری كوپر بگیرید تا پل نیومن و رابرت دنیرو.
 
4- آل پاچینو، به خصوص در دهه 90، نشان داد كه در هر فیلمی توانایی درخشش دارد. برای او تفاوتی نداشت كه كارگردان فیلم، چه كسی باشد. او همیشه (حتی در ضعیف‌ترین فیلم‌هایش هم) گلیم خودش را از آب بیرون می‌كشید.
 
پاچینو در فیلم‌های كارگردانان نه چندان شاخص و بعضا متوسطی همچون مارتین برست، جیمز فولی، مایك نیوئل و تیلر هكفورد همان قدر می‌درخشید كه در شاهكارهای فرانسیس فورد كاپولا، سیدنی لومت، برایان دی پالما و مایكل مان. اما بعد از گذر از سال 2000، به نظر می‌رسد این رویه دچار تغییر شده است.
 
بهترین بازی‌های پاچینو در این سال‌ها، بدون استثنا در كنار كارگردانانی مطرح به وقوع پیوسته است. («بی خوابی» در كنار كریستوفر نولان، «فرشتگان در آمریكا» در كنار مایك نیكولز و «تاجر ونیزی» در كنار مایكل رادفورد).
 
از آن سو، حضور پاچینو كنار كارگردانانی كه در حد او نبودند، در چندین مورد به نتایج فاجعه آمیزی مثل «گیگلی»، «88 دقیقه» و «قتل عادلانه» منجر شده است.
حالا، چهارمین حضور درخشان ده سال اخیر پاچینو هم در كنار یك كارگردان مشهور و بزرگ (بری لوینسن) رخ داده است.
 
5- نكته مثبت این جاست كه ظاهرا چند شكست تلخ در سال‌های اخیر، كه همگی به خاطر كار با كارگردانانی كارنابلد رخ داده، استاد را كمی به خود آورده است. در پروژه‌های آینده پاچینو، همكاری‌هایی با بری لوینسن، مایكل رادفورد و استیو گاگان (نویسنده فیلم ترافیك «استیون سودربرگ» و كارگردان «سیریانا») وجود دارد كه ما را به آینده پاچینو امیدوارتر از پیش می‌كند. در ضمن، شایعات مربوط به همكاری پاچینو و اسكورسیزی در پروژه «فرانك سیناترا» هنوز وجود دارند كه فقط می‌توانیم امیدوار باشیم این همكاری به وقوع بپیوندد.
 
6- پاچینو هنوز استاد است.