خدمات تحویل غذا
پس از كسانی كه خدمات شخصی ارائه میكنند، افرادی كه غذا مهیا میسازند، در رده دوم كاركنانی قرار دارند كه بیش از بقیه به افسردگی شدید مبتلا میشوند. افراد شاغل در این زمینه حقوق كمی دریافت میكنند. از طرفی هم هر روز آدمهای زیادی به این افراد میگویند كه چه كار باید بكنند كه این شغل خستهكنندهای است. در حالی كه ۱۰ درصد از كاركنان خدمات تهیه غذا یك دوره افسردگی حاد را در مدت یكسال گزارش كردهاند؛ ۱۵ درصد زنان شاغل در این زمینه هم در معرض افسردگی قرار گرفتهاند.
مددكاری اجتماعی
شاید خیلی تعجببرانگیز نباشد كه مددكاران اجتماعی در مكانهای بالای این فهرست باشند. سر و كار داشتن با بچههای آزاردیده، یا خانوادههایی كه بر لبه پرتگاه هر بحران قابلتصور هستند – همراه با كاغذ بازیهای اداری – میتواند این شغل را كه ۲۴ ساعت هفت روز هفته را در برمیگیرد، استرسزا و طاقتفرسا كند.
ویلارد میگوید: « فرهنگی وجود دارد كه میگوید برای انجام بهینه كار، باید واقعا به سختی كار كنید و در اغلب موارد فداكاری كنید. از آنجایی كه مددكاران اجتماعی با افرادی كار میكنند كه بسیار نیازمند هستند، فداكاری خیلی زیاد برای كار سخت است. من با مددكاران اجتماعی و دیگر حرفههای مراقبتی بسیار سروكار داشتهام و آنها واقعا خیلی زود از پا میافتند.»
كاركنان امور بهداشت و سلامت
كاركنان امور بهداشت و سلامت پزشكان، پرستاران، درمانگران و دیگرانی را كه یا بیآنكه انتظاری داشته باشند، از جان مایه میگذارند، شامل میشود. این افراد ساعتها و روزهای نامنظم بسیاری دارند كه در آن، زندگی افراد در دستان آنهاست.
ویلارد میگوید: «آنها هر روز بیماری، زخم و مرگ را میبینند و با خانواده بیماران سر و كار دارند. این قضیه میتواند بر نقطهنظر فرد تاثیر بگذارد و او را به این نتیجه برساند كه جهان، جای غمگینتری است.»
هنرمندان، بازیگرانو نویسندگان
این شغل میتواند ساعتهای نامشخص از زندگی فرد را با حقوق نامشخص اشغال كند و او را به انزوا بكشاند.
افرادی كه با قوه خلاقیت سروكار دارند، بیش از بقیه در معرض اختلالات وضعیتی هستند، ۹ درصد این افراد در یكسال گذشته به افسردگی شدید مبتلا شدهاند. احتمال ابتلا به افسردگی در هنرمندان و نویسندگان مرد بیشتر است. (تقریبا هفت درصد كسانی كه تماموقت كار میكنند.)
لگ میگوید: «چیزی كه من بین هنرمندان و بازیگران زیاد دیدهام، بیماری اختلال دوقطبی است. افسردگی با آدمهایی كه سر و كارشان با هنر است، عارضهای غریبه نیست. سبك زندگی این افراد آنها را به افسردگی میكشاند.»
معلمی
به نظر میرسد نیاز به معلمان رو به افزایش است. بسیاری از معلمان، پس از مدرسه كار میكنند و بعد كار را با خود به خانه هم میبرند.
ویلارد میگوید: «از هر جهت به معلمها فشار میآید، از طرف بچهها، والدینشان و مدرسههایی كه به دنبال ارتقای استانداردهایشان هستند؛ هركدام از اینها خواستههای متفاوتی دارند. این وضعیت باعث میشود معلمها به سختی كارشان را انجام دهند و به یاد نیاورند كه با چه انگیزهای كار در این زمینه را شروع كردهاند.»
مشاوره مالی
استرس. استرس. استرس. بیشتر افراد دوست ندارند با پساندازهای دوران بازنشستگیشان سروكار داشته باشند. بنابراین میتوانید معامله هزاران یا میلیونها دلار از دارایی دیگران را تصور كنید؟
لگ میگوید: «تعهد بسیار زیادی برای امور مالی دیگران وجود دارد و در عین حال بازار در كنترل مشاور اقتصادی نیست.»
خدمات فروش
فروشندهها در رده هشتم فهرست ما قرار دارند، بسیاری از فروشندگان كمیسیون دریافت میكنند به معنای این است كه هرگز دقیقا نمیدانند پول كی به دستشان میرسد. آنها سفر میكنند و باید زمان زیادی را دور از خانه، خانواده و دوستانشان بگذرانند. اگر هم تنها كار كنند سودشان محدود خواهد بود.
لگ میگوید: «این درآمد نامطمئن، فشار زیادی را به همراه دارد و فروشندگی را به شغلی پراسترس تبدیل میكند.»