وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

مردی كه پول هنگفتی را به صاحبش برگرداند

مردی كه پول هنگفتی را به صاحبش برگرداند
 

حسن مزرعی‌نوده، كه 13 سال است به‌عنوان پرسنل خدمات شهری در شهرداری گرگان كار می‌كند بعد از اینكه یك كیف پول حاوی یك میلیارد تومان چك و دلار پیدا كرد، به خانه رفت و با كمك همسرش توانست صاحب این كیف را پیدا كند. او سپس با این مرد تماس گرفت و بعد از چند ساعت كیف پول یك میلیاردی را به او پس داد.

سابقه پیدا کردن 500 میلیون تومان چک پول

مزروعی در پاسخ به روزنامه همشهری که از وی پرسیده است "با دیدن این همه پول وسوسه نشدی كه آنها را برای خودت برداری؟" می‌گوید:اگر قرار بود وسوسه بشوم، چند سال پیش كه 500 میلیون تومان چك پول پیدا كردم و خیلی راحت می‌توانستم آنها را نقد كنم وسوسه می‌شدم. اما احساسی كه موقع پیدا كردن كیف پر از چك و دلار داشتم همان احساسی بود كه موقع پیدا كردن 500 میلیون تومان چك‌پول داشتم و با خودم گفتم كه اینها مال من نیست و هر طوری شده باید صاحب این پول‌ها را پیدا كنم.

این کارگر ساده شهرداری که 20سال است که مستاجر است در حصوص کشف قبلی خود می‌گوید: چند سال پیش هنگام جارو كردن خیابان، یك سبد پیدا كردم كه داخل آن یك كیف پر از چك‌پول بود. وقتی در كیف را باز كردم با دیدن مداركی كه داخل آن بود فهمیدم صاحب كیف، یك راننده كامیون است كه در همان حوالی زندگی می‌كند.

من او را می‌شناختم و برای همین یك راست به گاراژی كه در آنجا كار می‌كرد رفتم. وقتی كیف را پس دادم خیلی خوشحال شد. می‌گفت كیف را داخل سبدی در روی قسمت تاج كامیون گذاشته بود، تا كسی آن را سرقت نكند اما وقتی سبد از بالای كامیون افتاده بود متوجه آن نشده بود. بنده خدا پول را از فرد دیگری گرفته بود تا برایش از تهران بار لوازم خانگی بخرد و اگر پول‌ها پیدا نمی‌شد زندگی‌اش تباه می‌شد.

100 هزارتومان شیرینی تاجر میلیاردی و بک ربع سکه از شهرداری گرگان !!

مزروعی ماجرای پیدا کردن تاجر میلیاردری که پول‌های خود را گم کرده بود می‌گوید: اصلاً نمی‌شناختمش. انگار اهل مشهد بود، می‌گفت تاجر است. وقتی متوجه گمشدن كیف پولش شده بود كه در راه مشهد بود. خودش می‌گفت هنگام عبور از گرگان كیف در جیبش بوده و متوجه افتادنش نشده است. اما چند ساعت بعد وقتی برای سوختگیری به پمپ بنزین رفته بود فهمیده بود كه كیفش گمشده. بنده خدا بدجوری شوكه شده بود و وقتی به در خانه‌ام آمد و كیف پول را دید گریه‌اش گرفت. باورش نمی‌شد كسی پیدا شود كه از این همه پول بگذرد و كیف را پس بدهد. بعد هم با اصرار 100 هزار تومان به‌عنوان شیرینی به من داد و به طرف مشهد به راه افتاد.

مسئولان اداره هم در مراسمی یك ربع سكه بهار آزادی به‌ عنوان قدردانی به من دادند و به‌عنوان كارگر نمونه معرفی‌ام كردند.

 

مصاحبه همشهری با حسن مزروعی:

 

دومین كشف رفتگر شهرداری یك میلیارد تومان می‌ارزید
داخلی– گروه حوادث- جواد عزیزی:
اگر یك میلیارد تومان پول پیدا كنید با آن‌چه كار می‌كنید؟ پاسخ این سؤال را كارگر 48ساله شهرداری شهرستان گرگان طوری داد كه خیلی‌ها را شگفت‌زده كرد

حسن مزرعی‌نوده، كه 13 سال است به‌عنوان پرسنل خدمات شهری در شهرداری گرگان كار می‌كند بعد از اینكه یك كیف پول حاوی یك میلیارد تومان چك و دلار پیدا كرد، به خانه رفت و با كمك همسرش توانست صاحب این كیف را پیدا كند.

او سپس با این مرد تماس گرفت و بعد از چند ساعت كیف پول یك میلیاردی را به او پس داد، گفت‌وگوی ما با این كارگر شهرداری را بخوانید.

  • آقای مزرعی، از روزی كه كیف را پیدا كردید بگویید.

ساعت 5 صبح بود كه برای رفتن به سركار از خانه خارج شدم. منطقه كاری من بلوار امام رضای گرگان است و هر روز صبح وظیفه نظافت این منطقه بر عهده من است. آن روز هم به سر كارم رفته و مشغول نظافت خیابان بودم كه متوجه شیء سیاه رنگ شدم كه در باغچه كوچك كنار خیابان افتاده بود. ابتدا فكر كردم آشغال است و رفتم كه آن را از روی زمین بردارم اما نزدیك كه شدم دیدم یك كیف پول چرمی است كه داخلش پر از پول است.

  • چقدر پول داخل آن بود؟

700 میلیون تومان چك بانكی وصول نشده بود و مقدار زیادی هم دلار. بعدا فهمیدم كه ارزش دلارها هم 300 میلیون تومان بوده است.

  • با دیدن این همه پول وسوسه نشدی كه آنها را برای خودت برداری؟

اگر قرار بود وسوسه بشوم، چند سال پیش كه 500 میلیون تومان چك پول پیدا كردم و خیلی راحت می‌توانستم آنها را نقد كنم وسوسه می‌شدم. اما احساسی كه موقع پیدا كردن كیف پر از چك و دلار داشتم همان احساسی بود كه موقع پیدا كردن 500 میلیون تومان چك‌پول داشتم و با خودم گفتم كه اینها مال من نیست و هر طوری شده باید صاحب این پول‌ها را پیدا كنم.

  • پس نخستین باری نبود كه كیف پر از پول را به صاحبش بر می‌گرداندی؟

دقیقا همینطور است. خاطرم نیست دقیقا چه سالی بود، اما چند سال پیش  هنگام  جارو كردن خیابان، یك سبد پیدا كردم كه داخل آن یك كیف پر از چك‌پول بود. وقتی در كیف را باز كردم با دیدن مداركی كه داخل آن بود فهمیدم صاحب كیف، یك راننده كامیون است كه در همان حوالی زندگی می‌كند.

من او را می‌شناختم و برای همین یك راست به گاراژی كه در آنجا كار می‌كرد رفتم. وقتی كیف را پس دادم خیلی خوشحال شد. می‌گفت كیف را داخل سبدی در روی قسمت تاج كامیون گذاشته بود، تا كسی آن را سرقت نكند  اما وقتی سبد از بالای كامیون افتاده بود متوجه آن نشده بود. بنده خدا پول را از فرد دیگری گرفته بود تا برایش از تهران بار لوازم خانگی بخرد و اگر پول‌ها پیدا نمی‌شد زندگی‌اش تباه می‌شد.

  • بر گردیم به همان روزی كه كیف پر از چك و دلار را دیدی. بعد از اینكه آن را پیدا كردی، چرا به اداره نبردی؟

خب، ساعت 5 صبح كسی در اداره نبود. درست هم نبود كه منتظر بمانم تا اداره باز شود. خودم را گذاشتم جای صاحب كیف. پول كمی نبود. حتما بنده خدا حسابی ترسیده بود. برای همین با عجله به خانه رفتم تا با كمك همسرم و بچه‌ها صاحب كیف را پیدا كنیم.

  • چند تا بچه داری؟

یك پسر و یك دختر بزرگ دارم.

  • چقدر حقوق می‌گیری؟

ماهانه دور و بر 370 هزار تومان. البته الان 20 سال است كه مستاجرم اما با همه این مشكلات خدا را شكر، از زندگی‌ام راضی هستم.

  • با این حقوق كم و زندگی مستاجری، فكر نكردی اگر كیف را برای خودت برداری دیگر لازم نیست كار كنی و می‌توانی بچه‌هایت را سر و سامان بدهی؟

از قدیم گفته‌اند مال مردم مال مردم است. من هم به این جمله اعتقاد دارم و می‌دانم پولی كه متعلق به فرد دیگری است حرام است. برای همین بود كه فكر برداشتن پول‌ها به ذهنم خطور نكرد.

  • وقتی همسر و بچه‌هایت كیف را دیدند، چه عكس‌العملی داشتند.

خانواده همسرم خیلی مذهبی هستند. بنده خدا وقتی دلارها و چك‌ها را دید دست و پایش می‌لرزید. می‌گفت هر طوری شده باید صاحبش را پیدا كنیم و آن را پس بدهیم. بعد پسرم كه با سواد است آمد و از داخل كیف یك دفترچه تلفن كوچك پیدا كرد. شماره‌ها را یكی‌یكی گرفت تا رسید به شماره صاحب كیف. نمی‌دانید وقتی او فهمید كیفش را پیدا كرده‌ایم و همه پول‌ها سر جایش هستند چقدر خوشحال شده بود.

  • صاحب كیف را تا به حال دیده بودی؟

اصلا نمی‌شناختمش. انگار اهل مشهد بود، می‌گفت تاجر است. وقتی متوجه گمشدن كیف پولش شده بود كه در راه مشهد بود. خودش می‌گفت هنگام عبور از گرگان كیف در جیبش بوده و متوجه افتادنش نشده است. اما چند ساعت بعد وقتی برای سوختگیری به پمپ بنزین رفته بود فهمیده بود كه كیفش گمشده. بنده خدا بدجوری شوكه شده بود و وقتی به در خانه‌ام آمد و كیف پول را دید گریه‌اش گرفت. باورش نمی‌شد كسی پیدا شود كه از این همه پول بگذرد و كیف را پس بدهد. بعد هم با اصرار 100 هزار تومان به‌عنوان شیرینی به من داد و به طرف مشهد به راه افتاد.

  • همكاران و دوستانتان وقتی از ماجرا با خبر شدند، چه احساسی داشتند. از شما در اداره قدردانی هم شد؟

می‌پرسیدند چطور پول را برای خودم برنداشته‌ام، آنها می‌دانستند كه با این حقوق و درآمد، زندگی به سختی می‌چرخد. مخصوصا وقتی كلی قسط هم داشته باشی. مسئولان اداره هم در مراسمی یك ربع سكه بهار آزادی به‌عنوان قدردانی به من دادند و به‌عنوان كارگر نمونه معرفی‌ام كردند.

  • با همه اینها، اگر دوباره یك كیف پر از پول پیدا كنی، باز هم آن را به صاحبش پس می‌دهی؟

مطمئن باشید این تنها كاری است كه انجام می‌دهم و تا آخر عمرم هم به آن افتخار می‌كنم.

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره