وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

با شکست در عشق چه باید کرد

1) تمركز این نوشتار بر روی عشق زمینی و به تعبیر دیگر عشق مجازی است، كه در مقابل عشق حقیقی بازشناسی شده و مراد از آن محبت شدید (نه محبت معمولی) بین تنها و تنها دو فرد انسانی است. عاشق و معشوقه ها در این میدان در چهار صورت قابل فرض اند:  اول: عاشق و معشوق هر دو مرد باشند؛ دوم: عاشق و معشوق هر دو زن باشند؛ سوم: عاشق مرد و معشوق زن باشد؛ چهارم: عاشق زن و معشوق مرد باشد. در این میدان جای سخن بسیار است و نگارنده در جای دیگر به تفصیل به ماهیت و اقسام و… عشق پرداخته است (منصورنژاد محمد، عشق زمینی، ناشر: مؤلف: 1381).

 

 

2) با فرض اینكه عشق بین دو فرد با تمام آثارش شكل گرفته (كه حداقل اثرش آن است كه این محبت شدید، فقط بین دو فرد ساری و جاری است و به قدری شدید است كه این دو و خصوصا عاشق را از توجه به دیگران بازداشته است). ممكن است به دلایلی عاشق و معشوق، در حالی كه همچنان به هم علاقه مند و نیازمندند، مجبور شوند كه از یكدیگر فاصله بگیرند و این روابط و تجربه ها را قطع نموده و همدیگر را فراموش نمایند. و از آنجا كه فراموش كردن و پشت سر گذاشتن فضاهای عمیق، شدید و نافذ عشق، به هیچ عنوان كار سهلی نیست و ممكن است به جد در فعالیت های عادی افراد اختلال ایجاد كند، از این رو لازم است كه برای برون رفت از این وضعیت به چاره جویی نشست و به این سؤال پاسخ داد كه در عشق ناكام و شكست خورده چه باید كرد؟ چگونه باید از این فضا فاصله گرفت و به وضعیت عادی زندگی پرداخته و این توان و فرصت را بیابند كه از زندگی لذت ببرند؟

 

 

3) در پاسخ بدین مشكل و برای شكست خورده در میدان عشق، حداقل دو دسته پیشنهادات، قابل توصیه اند:
الف) نسخه هایی غیر از عشق:

از آنجا كه فضای عشق، تمام وجود آدمی را اشغال می كند و به تمام ابعاد شخصیت آدمی معنا و شكل می دهد، پس از خالی شدن چنین امر فراگیر و نافذی، آدمی در قلب و جانش خلاهای بسیار شدیدی احساس می كند كه به نحوی باید این محیط خالی را پر كرد. از جمله مشغله های پیشنهادی، كارهای سخت، جسمانی، سنگین و نیز ورزشی است (كارهای یدی، كوهنوردی، دویدن، شنا و…). ممكن است فرد را به سوی امور زیبایی شناختی، لطیف، فرحزا و قلبی فراخواند كه مثلا به امور هنری و ادبیات بپردازد (شعر، موسیقی، خطاطی، نقاشی، شركت در محافل ادبی و…). ممكن است غذایی كه برای عاشق شكست خورده تجویز می شود، از مقوله های جسمی و قلبی نباشد، بلكه او را به تلاش عقلانی جدی فراخواند (مثلا پژوهشهای علمی، خصوصا میدانی و تجربی و…).
 اینگونه نسخه ها گرچه ممكن است به عنوان دارو تلقی شوند كه می توانند بی قراری های شكست در عشق را موقتا آرام نمایند، اما فی الواقع اینگونه توصیه ها، نسخه های دوانما هستند و حداكثر كاركرد آنها ایجاد نقشی مسكن و آرام بخش به صورت موقتی است و فرد بحران زده ممكن است از این فضا قانع نشده و مجددا به حالت اول بازگردد.

 

 

ب) نسخه هایی بر مبنای عشق:
به نظر می رسد كه پادزهر اصلی عشق، همان عشق است و تنها با عشق می توان توسن سركش عشق را مهار نمود. عاشق شكست خورده در این میدان را نه می توان و نه جایز است كه از نعمت وجود عشق، بازداشت. نمی توان او را از این فضا بیرون آورد، چون كسی كه تجربه ی لحظه های شیرین، عمیق و جذاب عشق را داشته، با هیچ تجربه ی دیگری به آن حد و گستره از تجربه های هجر و وصل، لذت و غم، آرامش و اضطراب، نمی تواند برسد و درنتیجه، همیشه در عطش و تشنگی می ماند.
 جایز نیست و نباید گوهر عشق را از كسی گرفت، زیرا برای مهمترین بعد وجودی آدمی، یعنی قلب، بهترین و لذت بخش ترین غذاست. از این رو آنان كه در این موضوع به دنبال پاك كردن صورت مساله اند، بسیار به خطا می روند. اینجاست كه باید برای جایگزینی فضای عشق، تنها و تنها به عشق تمسك جست. به عبارت دیگر نباید عشق را در آدمیان جابجا كرد، چون نیاز جدی است و جایگزینی مناسبتر، بلكه در حد خود ندارد، بلكه باید معشوق را جایجا كرد و تغیین داد. اما مصداق معشوقها برای چنین عاشق بحران زده یی در سه سطح قابل فرض اند:

 

 

 اول، معشوقه ی فراانسانی:
 مراد از مصادیق، معشوقه هایی هستند كه جنبه ی تجرد داشته و قرار نیست عاشق با قالبی ملموس، مشهود و ملموس، مثل سایر اشیاء و آدمیان سروكار داشته باشد، بلكه با امور و مصادیق مجرد، غیرملموس و غیرمشهود مواجه است. به عبارت دیگر، برای فرار از عشق مجازی، می توان به دامن عشق حقیقی چنگ زد. از آنجا كه ورود به فضای عشق حقیقی، توان، ادراك، تخیل و امكانات ویژه می طلبد، كه كار هر كسی نیست، عاشق ناكام از آنجا كه تمزین پرواز، تلقین حركتهای سنگین روحی، تجربه ی تخیلهای عمیق و همه جانبه را دارد، بسیار مستعد است كه در سطوح بالاتری نیز پرواز نماید. از این رو می توان به این گونه عاشقها گفت، وارد فضای عشق الهی و معنوی شوید، با خدا سودا كنید، با مسایل و اشخاص معنوی (مثلا معصومین) عشق بازی كنید و عطش وجودی خودتان را از سرچشمه های اصیل و سالم عشق فراانسانی سیراب كنید و با توكل و توسل به آرامش برسید.
 این راه رفتنی، قابل وصول و نتیجه بخش است. (بد نیست از این زاویه تجربه های معنوی مولانا پس از ازدست دادن شمس تبریزی و استاد محمدحسین شهریار پس از نومیدشدن از معشوقه اش مورد توجه و تامل قرار گیرند). اما راهی است صعب و سنگین و از این رو در حد همه ی انسانها و هر سطح از عاشق فرومانده از راه نیست. اینجاست كه در چاره جویی برای فرد شكست خورده در عشق، باید وزنه های سبكتر و قابل حملتر از عشق حقیقی پیشنهاد كرد، در عین حال كه این راه را برای سالكان جدی، عاشقان توانا و روندگان با عزم جزم بازگذاشت و بر روی آن به عنوان راه حلی اساسی تكیه كرد.
 

 

دوم، معشوقه ی فروانسانی: ممكن است به عاشق خسته گفت كه چرا از طبیعت زیبا بهره نمی گیری و با آن مانوس نمی شوی؟ چرا از این همه پرندگان و حیوانات متنوع و دوست داشتنی غفلت می كنی و چرا خودت را پایبند امور و مصادیق غیرانسانی نمی كنی كه پاسخهای مناسبی نیز از آنان دریافت كنی. مثلا چرا به تغذیه و تربیت پرندگان زیبا نمی پردازی؟ چرا با آب و گل خلوت نمی كنی و آرامشت را از این طریق نمی جویی؟ چرا با پروراندن برخی حیوانات كه قدرشناس و وفادارند، مشغول نمی شوی؟و…
 گرچه اینگونه معشوقه ها نیز جذاب اند و آدمیان زیادی را نیز دلبسته ی خود كرده اند، ولی برای كسی كه تجربه ی عشق انسانی دارد و ناكام مانده است، این گونه معشوقه ها به جهت پایین بودن سطوح توانایی ها و جذابیت ها، قانع كننده نبوده و لذتش ناقص بماند و از این رو ممكن است فضای غم و تلخی شكست مجددا برای او احیا شود. از این رو این جایگزینی در عشق، گرچه مفید است و به عنوان معادلهای غیركامل، قابل تجویزند، اما می توان نسخه های مناسبتری نیز برای این درد تجویز نمود.
 

 

سوم، معشوقه ی انسانی: در اینجا توصیه و تجویز آن است كه اگر معشوقه یی به هر دلیل از دست رفت، چرا یكی دیگر در حد او و یاشد بهتر از او را برنگزیند؟ به جای یك انسان، به انسان دیگری مهر ورزید و به معاشقه نشست. ممكن است گفته شود كه این تجویز سطحی و غیرجامع است. زیرا كسی كه غرق در فضای سنگین عشق است، معشوقه ی سابق تمام فضای ذهنی و جانش را اشغال كرده است. او نه جایی برای مهرورزیدن (در حد عشق) به دیگران دارد و نه این فرصت و توان را دارد كه برای جابجایی معشوق، عزم جزم كند و پادرركاب نماید. این اشكال بی وجه نیست، اما توصیه ی ما نیز بی قید و شرط نیست و با رعایت این قیود، برداشتن این بار ممكن می شود. در مسیر جایگزینی معشوق، باید به نكات زیر توجه داشت:

 

 

 اولا: چنین فرد بحران زده از تجربه ی كارشناسان و از مشاوره با صاحبنظران، هرگز غفلت نورزد. زیرا آشنایان با پیچ و خمهای وجود آدمی و بحرانهایش، ممكن است راههای میانبر و حد وسطی را بشناسند كه راه برون رفت از مشكل را برای دیگران بسیار تسهیل می نمایند.
 

 

ثانیا: تغییر معشوقه، یك شبه و در اندك زمان به سادگی ممكن نیست. از این رو به عاشق آسیب دیده باید فرصت داد تا اندكی از مشغله های وجودیش فروكش كند. تجربه های تازه تر نماید، با حوادث و مسایل نویی دست و پنجه نرم كند و اندك اندك از شعله های فروزان عشق، فاصله گیرد، تا قابلیت و ظرفیت تجربه ی جدید و دریافت محبت فرد جدید را پیدا كند و از سویی ببیند كه در درون نیازی اساسی وجود دارد و پاسخ می طلبد، و از سوی دیگر به اینجا برسد كه پاسخ شایسته برای آن حاجت ندارد، تا به فكر غذای مناسب برای رفع آن نیاز بیفتد.

 

 

 ثالثا: آدمیان بر اساس باورهایشان زندگی می كنند. انسانها در قالبهای ذهنی و تصاویر ذهنی خود، پیش فرضهایی دارند كه مبنای ادراك و كنش آنان است. برخی از این باورها صواب اند و باید حفظ و تقویت شوند. اما بسیاری از تصاویر ذهنی اگر غلط هم نباشند، این قابلیت را دارند كه جایگزینهای مناسبتری پیدا كنند (و البته اگر غلط اند، باید جایجا شوند). عاشق نیز از معشوق پیشین و شرایط یك معشوق مطلوب و… پیش فرضهایی دارد كه با تامل و با راهنمایی افراد محبوب، می تواند قالبهای ذهنی و پیش فرضهایش را جابجا كند، آنگاه آماده ی دریافت تجربه ی جدید خواهد شد.

 

 رابعا: برای اینكه فضای سابق مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد، حتما باید هر اثر، نكته، مطلب و اشیاء مربوط به فضای عشق پیشین در معرض دید و در دسترس عاشق ناكام نباشد. از این رو باید هر آنچه كه خاطره ی گذشته را تجدید می كند، چاره جویی نمود و از آن عقبه رهایی یافت و فاصله گرفت، تا آنكه صفحه ی جانش آمادگی دریافت تجربه ی جدید را بیابد.
 حاصل آنكه با رعایت شرایط فوق (مشاوره، فاصله ی زمانی، تغییر تصویر ذهنی و محو آثار پیشین) می توان از تجربه ی شكست در عشقی رهایی یافته و با جایگزینی معشوق جدید، از زندگی لذت برد. واضح است كه شرایط یادشده، بسترها را فراهم می كند و فرد بحران زده باید فعالانه بسترهای لازم را در این شرایط مناسب برای گزینش جایگزین مناسب فراهم كند و صفحه ی جانش را برای ورود فرد دیگر باز كند و آنگاه روح بحران زده و خسته اش به قرار برسد.

 

 

پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز