قاتل ۴۸ ساله در جریان محاكمه اش اعتراف كرد: اكنون واقعا به خاطر نمی آورم به چه دلیل دچار چنین خشم هولناكی شدم. اما به یاد دارم كه داون را گرفته دست ها و پاهایش را طناب پیچ كردم و دهانش را با نوار زخم بندی بستم. تمام شب او در همان حال بود. روز بعد او را بی حال یافتم و تصور كردم كه مرده است.
پس از مفقودالاثر شدن داون، پلیس برای یافتن جسد او همه جا را جستجو كرد. پلیس كف رستوران دیوید را كه كاملا آن را بازسازی كرده و با موزاییك های تازه بتنی پوشانده بود حفر كرد. آنها در عین حال خانه مادر دیوید را نیز جستجو كردند بی آنكه كمترین رد و آثاری را در ارتباط با جنایت بیابند. به این ترتیب ، دیوید در دوقدمی ارتكاب یك جنایت كامل بدون كمترین ردی بود. اگر اكنون محاكمه می شود به دلیل این است كه نتوانست جلوی زبانش را بگیرد.
بیش از یك سال پیش او دست به خودكشی زد اما نمرد و به بیمارستان انتقال یافت. روی تخت بیمارستان برای نخستین بار زبان گشود و برای دخترش ماجرای مرگ مادر او را تعریف كرد. سپس نزد پلیس مجبور به اعتراف شد. اما دختر دیوید نمی دانست كه جسد مادرش چگونه ناپدید شده است. تا اینكه سرانجام ماجرای ناپدید شدن جسد زن در دادگاه توسط قاتل تشریح شد.