دکتر جواد تجر، دکترای روانشناسی به خانوادهها توصیه کرده کودکانشان را بیشتر از 4 ساعت به مهدکودک ها نسپرند. جناب دکتر دلیل این حرفشان را اینگونه شرح داده اند:« کودکان در سنین پایین به خانواده علاقه زیادی دارند و خوب نیست که آنها را در دو شیفت به مهدکودک بسپارند».
نمیدانیم چرا احساس می کنیم دکتر تجر خودشان مهدکودک دارند و از دست این بچهها عاصی شدهاند و به همین خاطر این تزها را می دهند که از شر بچه های امروزی خلاص شوند.داخلی-مهدکودک تجر- روزکودک1: عمو جواد یک دارم!دکتر: خب یه لحظه صبر کن من مهشید رو ساکت کنم می برمت.کودک 1: الان دیگه دو دارم!دکتر: یه لحظه نگه دار خودتو می برمت.
کودک 1: پزشکان گفته اند نگه داشتن بیش از حد ادرار و مدفوع موجب فشار آمدن به مثانه و در مرحله بعدی ناباروری می شود!دکتر: ببند دهنتو. بچه دو ساله داره به من یاد میده که چی خوبه چی بده.کودک 1: دهنمو می بندم ولی ماشین لباسشویی رو باز می کنم الان. یک داشتم، دو داشتم حالا هم یه مقدار گازمی دم می ذارمش سه.(کودک خودش را سرپا می گیرد و چیز می زند به مهدکودک).کودک 2: عمو جواد امروز آهنگ نمی خونی با بچه ها برقصیم؟
دکتر: نه پارمیدا جون. امروز برنامه آموزشی داریم در مورد اینکه:چگونه پدر خود را کنیم آباد!کودک2: حیف شد. دیشب کلی با آهنگ پیت بال تمرین کرده بودم. حالا فردا هم بشه اشکالی نداره. میخوام چشای مریم رو در بیارم توی کل کل.دکتر: دخترم اینا رو کی بهت یاد داده؟ دیگه از این حرفا نزنی ها.کودک2: حالا ما دو کلمه جلوی تو حرف زدیما، نری همه جا جار بزنی دهن لق!کودک3: عمو جواد فیس بوکمون رو می تونیم اینجا چک کنیم؟
دکتر: اولا فیس بوک برای سن شما خوب نیست، دوما ما اینجا سیستم نداریم.کودک3: من خودم با گوشیم میرم. آخه ادمین پیج دهه نودی ها هستم. امروز قرار شده با دهه شصتی ها کل کلکنیم.دکتر: تو پدر هم بالا سرت هست؟کودک3: تا دلت بخواد! کلا سر کار نمیره بابا. پیش خودم می شینه. همش هم با اکانت من میره فیس بوک از این و اون شارژ ایرانسل می گیره.
دکتر: چه بابای خوبی هم دارین. بچه ها میخواین برین خونه؟همه کودکان با هم داد می زنند: نههههههههههه خیر!کودک1: من مجددا یک دارم!باز کودک1: من مجددا یک و دو دارم!همچنان کودک 1: من مجددا یک، دو، سه، نبوووووود؟دکتر: تو چی می خوری بچه این قدر بیرونروی داری؟کودک 1: شوخی می کردم باهات دکی! دوس داری درون روی داشته باشم؟
دکتر طاقتش تمام می شود و کودک 1 را به گوشه ای می برد که از چشم دوربین های امنیتی دور باشد و او را به باد کتک می گیرد که در همین لحظه پدر و مادر بچه سر می رسند.از شانس بد دکتر، پدر کودک شماره 1 از قوی ترین مردان ایران است و دستش که به دکتر برسد یک و دوی دکتر را درمیآورد.دکتر تنها راه خلاص شدنش را امتحان میکند: اِ من کی ام؟ اینجا کجاست؟ این بچه رو کی زده