البته در آن همه سالهایی که در ایران بودم همیشه روی صحنه نبودم. کار گروه ما در عرصه تئاتر به همان یک اجرای هر گروه در سال منحصر بود و من هم از معدود بازیگران تئاتر هستم که همیشه با یک گروه همکاری داشتم. به همین دلیل ما بیشتر از سالی یک کار برای عرضه نداشتیم. اگر این فرصت هم از ما گرفته میشد باید منتظر سال بعد میماندیم. اما این چند سال همانطور که گفتید برای خود من خیلی سخت بود. من الان 48 ساله هستم و در دوره پختگی و میانسالی هستم. میتوانم بگویم برای هر بازیگری این سالها بهترین سالهاست چون هم صاحب تجربه شده و هم از لحاظ فیزیکی آمادگی استفاده از این تجربهها را به نحو احسن دارد.
هر وقفه باعث عقب افتادنش از تجربههای تازه میشود. در کنار این، سالهای طلایی بهسرعت طی میشود. این دوری چند ساله اخیر برای من خیلی سخت بود چون احساس میکردم از هر لحاظ در آمادگی کامل هستم و شرایط باعث شده که نتوانم از این تجربه و آمادگی استفاده کنم. به همین دلیل فشار زیادی روی خود من بود و حتی به این فکر میکردم که چطور میتوانم با تغییر حرفه یا انتخاب هنر دیگری مانند نقاشی (چون از دوره دانشکده به این رشته علاقه داشتم) بتوانم به نوعی راه هنر را ادامه دهم. اما با اتفاقاتی که افتاد و من به کانادا رفتم و وقفه یکساله و تا پیداکردن گروه مناسب و شناختن مسیرهای اجرای یک نمایش و… خوشبختانه توانستم آنجا هم کار کنم.