ایران ناز » ادبیات،شعر و داستان
کفشهایی منتظر در چارچوب در کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد در تب دردی که مثل زندگی جبری است
و سرانگشتی به روی شیشه های مات بار دیگر می نویسد : " خانه ام ابری است
از : قیصر امین پور است این شعر