کمی به فکر خودت باش!
این قدر در کنایهها و استعارهها آشیانه مکن
آسیب میبینی
همیشه گلوله از سرب نیست
گاه لبخندیست آلوده به تحقیر
بیآنکه بفهمی
در خون خود غرق میشوی
پرواز کن برو
بگریز از این مه
بگریز از دهان مردم
بگریز از دایرهی ماه تلخی که بر پنجرهها تابیده است!
دیروز قسمتی از آسمان بودی
امروز ذرهای از خاک
به سرنوشت آدمها دچار شدی دوست من!
کوچک شدی
به پهنهی این تیرگی
مواظب باش گم نشوی!
که تیرگی ادامهی طبیعی آبیها نیست.
هی کایابای
عقاب خانگی همسایه!
زندگی در اعماق عادتها
هیچ فرقی با مرگ ندارد
تو مردهای
فقط معنای مرگ را نمیدانی.
رسول یونان و شعر زیبا و پنداموزش