وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

برای سرمایه‌گذاری چه باید کرد؟

برای سرمایه‌گذاری در بورس توصیه نمی‌شود كسی برود قرض كند یا خانه‌اش را بفروشد.
انسان منطقی اولویت‌ها را به‌درستی تعیین می‌كند. فقط پس‌انداز خود را سرمایه‌گذاری می‌كند و از فروش وسیلة كار یا منزل مسكونی برای سرمایه‌گذاری در بورس‌، به امید معجزه، اجتناب می‌كند.

من سرمایه‌گذاری هستم كه اطلاعات زیادی از بازار ندارم و وقت هم ندارم كه اطلاع پیدا كنم، اگر قصد سرمایه‌گذاری داشته باشم تكلیف من چیست؟ البته، عد‌ه‌ای از سرمایه‌گذاران از صبح به تالار بورس می‌روند و تا آخر وقت اطلاعات می‌گیرند و تحلیل می‌كنند. یعنی در بازار كسانی هستند كه كار حرفه‌ای می‌كنند و از صبح تا شب كارشان این است كه اطلاعات را بررسی كنند. اینها حرفه‌ای‌‌های بورس‌اند و ممكن است سود خیلی بالایی هم كسب كنند البته ریسك‌‌های بالایی را هم قبول می‌كنند. كارمندانی دارند كه به شركت‌ها می‌فرستند و اطلاعات جمع می‌كنند.

سؤال مشخص این است: شخصی كه اولین بار است به بورس می‌آید، می‌خواهد پس‌انداز زندگی‌اش را به بورس بیاورد، چه باید بكند؟ وقتی پول در بانك سپرده می‌شود، مطمئن هستیم اتفاقی نمی‌افتد. سود تقریباً ثابتی را می‌دهند و از این بابت نگران هم نیستیم. شایعه‌‌ای در بازار نیست كه بانك بر آن اساس نرخ سود را بالا و پایین ببرد. انتخابی هم نباید بكنیم. فقط باید ببینیم كدام بانك سود بیشتری می‌دهد و آن‌ را انتخاب كنیم و پولمان را آنجا سپرده‌گذاری كنیم. یا وقتی اوراق مشاركت دولتی می‌خریم، خطری ما را تهدید نمی‌كند. اما، بازار سهام فرق می‌كند. ریسك، جزئی از ذات سهام است. بنابراین باید انتخاب كنیم كه كدام سهم را بخریم.

ممكن است وضع رشتة فعالیتی خراب شود، ممكن است فعالیت شركت‌های نساجی در كشور ما 30 سال پیش بسیار خوب بوده، اما امروز به ‌خاطر این‌كه مثلاً به ‌موقع تجدید ساختار نكرده‌اند، یا درست كار نكرده‌اند، رشتة فعالیت نامناسب شده باشد. روزی كارخانة علاءالدین كارخانة خوبی بوده و تولیدات پرطرفداری هم داشته؛ یك ‌موقع مارك معروفی از جاروی دستی، تولید می‌شده و آن شركت، شركت خوبی بوده است، اما الان اگر كسی جاروی دستی تولید كند، نمی‌تواند در رقابت با جاوری برقی، آن را بفروشد. پس آن مارك معروف قدیمی دیگر نمی‌تواند در بازار به‌فروش رسد. این ماهیت كسب و كار است كه زمانی خوب می‌شود یا زمانی اوضاع خراب می‌شود. پس، من سرمایه‌گذار چه‌ بكنم تا گیر نیفتم.

البته، شركت‌های خوب، آن شركت‌هایی‌اند كه وضع خودشان را، با وضعیت روز تطبیق می‌دهند. وقتی رشته‌های كار و فناوری تغییر می‌كند، آنها هم كار خود را تغییر می‌دهند. و زنده می‌مانند. به ‌همین خاطر هم است كه عمر برخی شركت‌ها خیلی طولانی می‌شود و مثلاً به 200 یا 400 سال سابقه می‌رسند، و زنده می‌مانند. اما اگر شركتی نتواند خود را با فناوری به‌روز كند و با واقعیت‌‌های بازار خود را منطبق كند، دچار مشكل می‌شود. پس من سرمایه‌گذار برای این‌كه دچار این مشكلات نشوم، چه كاری باید بكنم؟ چه راهی را باید بروم كه مشكل پیدا نشود، و پس‌انداز عمرم را بتوانم درست سرمایه‌گذاری كنم؟

 

پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز