باری، نیاكان ما در ادب آموزی به آموختن قصیده ای چند از متنبی بسنده می كرده اند. اما ممكن است برای خوانندگان فاضل این سطور، این پرسش مطرح شود كه اگر چنین شاعری، چنان تاثیر و اهمیتی عمیق در تاریخ ادبیات ما داشته است، چرا نامش را كمتر شنیده ایم و از او كمتر خوانده ایم؟ یك دلیل مهم، این است كه گرچه نیاكان و برخی معاصران ما آثار منثور و تاریخی بزرگی را از عربی به پارسی برگردانده اند، اما متاسفانه هیچ یك از دیوان های شعر عربی را به پارسی ترجمه ننموده اند كه این نیز به نوبه خود می تواند معلول دشواری بیش از حد این كار باشد
در تاریخ ادبیات پارسی هیچ شاعری همچون نابغه ادب و عرفان جهان – مولانا- به دیوان متنبی نظر نداشته و نام و سخن او را در آثار خویش نیاورده است. البته آنچه در ادب پارسی بیشتر مشهور است، تاثیر متنبی بر سعدی است ولی ذكر نام متنبی و درج و اقتباس شعر او در اشعار هیچ یك از شعرای پارسی به اندازه ای كه در آثار مولوی آمده، وارد نگشته است.
فروزانفر نیز می گوید: «از مطالعه مثنوی نیزمعلوم است كه مضمون بعضی ابیات متاثر از سخنان متنبی است و از مجموع این قرائن واضح می گردد كه مولانا را با اشعار وی انس و اهتمامی بوده است و روایات افلاكی نیز این حدس را تایید می كند.
جالب است كه مولوی علاوه بر آن كه در سرودن برخی مضامین مثنوی، متاثر از متنبی بوده است، در كلیات شمس بارها نام متنبی را آورده و یا چیزی از اشعار او را تضمین نموده و جواب گفته است. باری، این است تاثیر شگرف شاعر عجیب عرب بر سخنور كبیر پارسی، مولوی.