وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

آیا اشرف مخلوقات فقط مرد است به چه دلیل ؟

دلایل فراوانی بر اشرف بودن انسان در میان مخلوقات وجود دارد كه به دو مورد آن اشاره میشود:
الف) دلیل عقلی موجودات از یك نگاه به جامدات، گیاهان، حیوانات و انسان تقسیم میشوند. جامدات فقط حاوی نیروهای طبیعی در خود هستند كه به صورت پتانسیل در آنها ذخیره شده است. گیاهان دارای رشد و نمو هستند و برای رسیدن به كمال خود، از نیروهایطبیعی موجود در جامدات (خاك) استفاده میكنند. حیوانات علاوه بر رشد و نمو دارای حركت ارادی و اختیاری در سطحی بسیار محدوداند. آنها نیز از رده پایین خود یعنی گیاهان به منظور رسیدن به كمال خود بهره میجویند. اما انسان دارای رشد و نمو و حركت ارادی آگاهانه استبه طوری كه در جهت دهی این حركت اختیاری آگاهیهای اكتسابی او نقش ایفاء میكند كه منشأ آن عقل او است. برای رسیدن به بخشی از كمالات خود از رده‏های پایین موجودات (حیوانات و گیاهان) استفاده میكند.
گفتنی است كه هر یك از رده‏های بالا یك عنصر اضافی نسبت به رده پایین خود دارد همان طور كه مثلاً حیوان در مقایسه با گیاه، عنصر حركت ارادی را اضافه دارد. هم چنین هر یك از رده‏های بالاتر به اندازه‏ای از رده پایین استفاده میكند كه در كمال ویژه او مؤثر است واستفاده از رده پایین دقیق و همراه با حساب و كتاب است.
آنچه گذشت شرافت انسان در بین موجودات دنیا را نشان داد اما نسبت به عالم فرشتگان (مخلوقات مجرد از ماده) شرافت و برتری انسان در امكان كمال اختیاری است ؛ زیرا در فرشتگان امكان كمال اختیاری وجود ندارد و رتبه كمالی آنها تغییر نمیكند. پس به طور كلیانسان از دو جهت بر سایر مخلوقات برتری دارد: عقل و شعور – كمال اختیاری. تجربه تاریخی نیز شاهد تحول بسیار در زندگی مادی و معنوی انسان است در حالیكه در زندگی سایر موجودات مادی، تحول چندانی مشاهده نمیكنیم.
ب) دلیل قرآنی: در آیات متعددی از قرآن به اشرف بودن انسان اشاره شده است: و لقد كرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علیكثیر ممن خلقنا تفضیلاً ما فرزندان آدم را كرامت بخشیدیم و بر دریا و خشكی سوار كردیم و از چیزهای پاك و پاكیزه روزی دادیم و بربسیاری از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم{m (اسراء آیه 17)
در خصوص آیه شریفه توجه به چند نكته ضروری است:
1- در آیه هم تكریم و هم تفضیل و برتری دادن ذكر شده است. در تفضیل شخص با دیگران جهات اشتراك هم دارد ؛ اما تكریم اختصاص دادن به شرافتی است كه در دیگران نیست.
2- آن خصوصیتی كه سبب تكریم انسان شده است داشتن عقل است البته چون علاوه بر تكریم انسان بر دیگر موجودات تفضیل و برتر نیز داده شده است بنابراین در سایر خصوصیات و صفات نیز بر دیگران برتری دارد ؛ یعنی هر كمالی كه در سایر موجودات است، حد اعلای آن درانسان وجود دارد ؛ مثلاً شیوه‏هایی كه انسان در زندگی فردی خود از قبیل خوراك، لباس، مسكن و ازدواج دارد و نیز فنونی كه در نظم و تدبیر اجتماع به كار میبرد در هیچ موجود دیگری نمیبینیم به علاوه انسان برای رسیدن به هدف‏هایش سایر موجودات را استخدام میكند. از طرفیسایر موجودات، تاكنون از وضعیت خود قدمی فراتر نگذاشته‏اند و تحول محسوسی در خود ایجاد نكرده‏اند ؛ در حالی كه انسان در تمام ابعاد زندگی خود گامهای بزرگی در راستای تحول و كمال برداشته است و همچنان بر میدارد.
بنابراین انسان هم دارای خصوصیت ویژه و اختصاصی به نام عقل است كه به وسیله آن خیر و شر را تمیز میدهد و هم نسبت به جهات مشترك با موجودات دیگر برتریهایی دارد. این برتریها مقایسه در نحوه تغذیه انسان با حیوانات كه یك مسأله زیستی صرف استمشهود میباشد البته دو بعد اصلی شرافت انسان در واقع مسأله خلافت الهی و كرامت ذاتی اوست (ر.ك انسان‏شناسی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، صص -81 93)
حال این سؤال پیش میآید كه آیا این اشرف بودن اختصاص به انسان‏های مذكر (مرد) دارد یا شامل هر دو گروه مرد و زن است؟ آنچه مسلم است به دلیل مطلق بودن آیات قرآن در خصوص اشرف بودن انسان نمیتوان گفت آنها مربوط به اشرفیت گروهی خاص از انسان‏هامثلاً مردها است اما در عین حال وجود یك سری تفاوت‏ها را در ضعف مردان و زنان نباید نادیده گرفت تفاوت‏هایی كه منشأ امتیازاتی برای هر یك شده است. به عنوان نمونه در قرآن آمده است: الرجال قوامون علی النساء بما فضلالله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم مردان از آن جهات كه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت كه از مالخود نفقه میدهند بر زنان تسلط دارند{m.»
در مورد این آیه توجه به نكات زیر لازم است:
1-«قوامون» جمع قیم است و قیم به كسی میگویند كه امر مهم شخص دیگری را انجام میدهد مردان مطابق این تعبیر در آیه شریفه سرپرست و خدمتگزار زنان هستند خانواده كه یك واحد كوچك اجتماعی است همانند یك اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشدزیرا رهبری و سرپرستی مشترك زن و مرد مفهومی ندارد. قرآن در این جا تصریح میكند كه مقام سرپرستی باید به مرد داده شود البته منظور از این تعبیر استبداد، اجحاف و تعدی نیست بلكه منظور رهبری واحد منظم با توجه به مسؤولیت‏ها و مشورت‏های لازم است بدیهی استسپردن این وظیفه به مردان نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آنان است و نه سبب امتیاز ایشان در جهان دیگر همان طور كه شخصیت انسانی یك معاون ممكن است در جنبه‏های مختلفی از یك رئیس بیشتر باشد ؛ ولی به هر حال رئیس برای سرپرستی كاری كه به او محول شدهاست از معاون خود شایسته است.
2- موقعیت فوق به جهت وجود خصوصیاتی در مرد است ؛ مانند غلبه قدرت تفكر او بر نیروی عاطفه و احساسات و نیز داشتن نیروی جسمی بیشتر كه با اولی میاندیشد و نقشه طرح میكند و با دومی شداید و كارهای سخت روبه‏رو شده و از حریم خانواده خود دفاع میكند درمقابل زندگانی زنان احساسی و عاطفی است و بر ناز كردن و ظرافت مبتنی است. ترجیح و تقویت جانب عقل سلیم انسانی بر عواطف و احساسات شدید از نظر قرآن از امور مسلم و روشن است از دلایل اهمیت دادن اسلام به عقل و استوار نمودن بنای احكام شرع بر آن این است كههمه اعمال و احوال اخلاقی كه باعث بر هم زدن سلامت عقل و موجب خطای آن در قضاوت‏ها اداره امور اجتماع است مانند میگساری، قمار، معاملات غرری، دروغ، تهمت، بهتان، غیبت و…. تحریم از سوی شرع و ابطال شده است با دقت در این موارد روشن میشود كه اداره كارهایهمگانی اجتماعی كه باید در آنها عقل تدبر كند از فرمانروایی عواطف جلوگیری گردد. لازم است به دست كسانی داده شود كه عقل آنان ممتاز و عواطفشان ضعیف باشد و آن‏ها مردان هستند نه زنان.
البته اسلام هر چند زن را از میدان جهاد تن به تن با مشركان و كافران معاف كرده است اما عرصه جهاد دیگری را برای او ترسیم نموده است امام موسی(ع) فرمود: جهاد المرئة حسن التبعل ؛ جهاد زن خوبشوهر داری است.{m
اسلام محرومیت‏های زنان (مانند محرومیت از جهاد در راه خدا) را بدون عوض و جبران نگذاشته ؛ بلكه كمبود آن را با ثواب‏ها و فضیلت‏های بیشتری تدارك نموده است مثلاً نیكو شوهرداری را معادل جهاد قرار داده است. گفتنی است كه خداوند متعال هر چیز را به ارزش آنمقدر فرموده است و راه مخصوص هر كس را فرا روی او نهاده و او را به ان راه ملتزم ساخته است پس در اسلام شهادت در میدان نبرد و گذشت از خون، بر خانه‏نشینی و خوب شوهرداری، رجحانی ندارد و حاكم كه چرخ زندگی اجتماع را میچرخاند یا قاضی كه بر مسند قضاوتتكیه میكند بر زنی خانه‏دار كه وظایف خانه داری خود را نیكو انجام میدهد مایه افتخاری ندارند.
3- تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه‏های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزندان این حق را به او میدهد كه وظیفه سرپرستی به عهده او باشد.
4- ممكن است زنانی در جهات فوق، بر شوهران خود امتیاز داشته باشند، ولی قوانین به تك‏تك افراد نظر ندارد، بلكه نوع و كلی را در نظر میگیرد و شكی نیست كه از نظر كلی مردان نسبت به زنان برای این كار (سرپرستی) آمادگی بیشتری دارند هر چند زنان نیز میتوانند وظایفی رابه عهده بگیرند كه اهمیت آن مورد تردید نیست.



پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره