طلاق یكی از آسیبزاترین مسائل اجتماعی است كه متأسفانه آمار آن رو به افزایش است.
اثرات منفی این امر روی فرزندان طلاق بسیار گستردهتر است، از اینرو شناخت آسیبهای وارده به این قشر و راههای كاهش این آسیب میتواند از عواقب این امر بكاهد. بسیاری از روانشناسان معتقدند در شرایطی كه والدین به هر دلیل طلاق را برگزیدهاند یكی از راههای كاهش اثرات منفی بر كودكان آن است كه زمانیكه تصمیم دارید از همسرتان جدا شوید، فرزندانتان را در جریان بگذارید و در برابر كشمكشها از آنها حمایت كنید. در زیر نظرات دكتر كریستیان فلاوینی، روانپزشك در رابطه با جدایی والدین، با هدف ایجاد آرامش نسبی در خانواده از نظرتان میگذرد.
در زمانهای گذشته برخی از اصول و ضوابط خانوادگی رعایت میشد و وجود فرزند در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار بوده است اما امروزه چارچوبی برای آن وجود ندارد. زن و مرد با وجود فرزند و یا بدون فرزند در اثر عدمتفاهم و كشمكشها در نهایت از یكدیگر جدا میشوند؛ تصمیمی كه در رشد جسمانی كودك بیتاثیر نیست. بغض و رنجش میتواند آسیبهای بیشتری به او وارد كند. دكتر فلاوینی تایید میكند كه «حمایت از منافع كودك در بحبوحه عذاب» مهم است.
جدایی و طلاق، مایه رنج و عذاب فرزندان
بنا به گفته دكتر فلاوینی «جدایی مسئله تقریبا گستردهای شده است». وجود بچههای كم سن و سال در خانواده نیز چیزی را عوض نمیكند. این واقعه زنگ خطری است مبنی بر آنكه زن و مرد حقیقتا به سختی میتوانند با یكدیگر سر كنند و با به دنیاآمدن بچهها نیز وضعیت، چندان عوض نمیشود.
دكتر فلاوینی تایید میكند كه جدایی والدین هیچگاه خبر خوشایندی برای فرزندان نیست. این جدایی لطمهای واقعی است كه از درون بر كودك وارد میشود. گاهی كودكان میتوانند درك كنند كه شاید برای والدینشان بهتر باشد كه از یكدیگر جدا شوند.
با این همه شوك وارده بر آنها شدید است. با هم بودن والدین به حضور كودك در دنیا معنا میبخشد و چون تكیهگاهی برای او عمل میكنند. یا به عبارتی، والدین با طلاق، فرزند را بهطور جبرانناپذیری از این تكیه گاه محروم میكنند؛ از اینرو جدایی، كودك را مجبور میكند بپذیرد این رابطه كه در گذشته حقیقتا چون تكیهگاهی برای او عمل میكرده، هماكنون دیگر وجود ندارد. بنابراین در حالت رنج و عذاب بهسر میبرد.
شرح جزئیات بیفایده است
در دورهای كه ارتباطات بیش از حد گسترش یافته است، ممكن است درصدد توضیح دادن وضعیت به فرزندتان برآیید. از آن گذشته، دكتر فلاوینی تمایل به توضیح دادن به كودك را تایید نمیكند و میگوید:«درست نیست كه وارد جزئیات شوید». شما با یك جوان یا نوجوان طرف نیستید بلكه طرف شما كودكی هشتساله است. در هر دو حالت نیازی نیست كه دلایل كشمكشها را عمیقا تشریح كنید و یا خیلی رك و پوست كنده آنها را توضیح دهید.
این مسئله به شما مربوط میشود. اغلب، كودك از پیش احساس كرده است كه والدینش دیگر علاقهای به یكدیگر ندارند. او گلایهها و شكوههای پدر و مادرش را شنیده، بنابراین موضوع طلاق را به او اعلام كنید اما بهطور سربسته…؛«ما دیگر همدیگر را دوست نداریم و به جای اینكه در چنین وضعیتی بهسر ببریم، تصمیم گرفتهایم كه مستقل زندگی كنیم».
بهتر است كه در شرایط مطلوب، پدر و مادر درصورت امكان هر دو با هم، با حفظ آرامش و تعادل، این موضوع را به اطلاع فرزندشان برسانند. واضح است كه هقهق و زاری در چنین لحظهای جایز نیست. بحرانی كه با آن دست و پنجه نرم میكنید به هر شكل و صورتی كه باشد، هدف شما آن است كه در بحبوحه اختلاف، موضوع را به كودك بفهمانید.
سعی نكنید جلوی كودك، خود را خوب جلوه دهید
از دیدگاه والدین جدایی چندان ساده نیست؛ جنگ بر سر ارزشها، بغض و كینه، خشم و… . زن و مردی كه تصمیم به جدایی دارند، به ندرت به توافق میرسند و اغلب در پی آن هستند كه تقصیر را بر گردن یكدیگر بیندازند.
این امر طبیعی است! با اینهمه مهمترین چیز آن است كه كودك را وارد كشمكشها نكنید. این روانپزشك در این زمینه میگوید:«فایدهای ندارد جلوی كودك، خود را خوب و حق به جانب نشان دهید». با این عمل بهطور ناخودآگاه از او میخواهید كه طرف شما را بگیرد و به جبهه شما ملحق شود.
بنابراین به او پیشنهاد میدهید نقشی را ایفا كند كه متعلق بهخودش نیست، درحالیكه او نه مشاور شماست و نه محرم و رازدارتان. مهمترین نكته آن است كه كودك گرفتار عذاب احساسی و عاطفی نشود.
كمك كنید تا جای خود را پیدا كند
كودك ممكن است به روشهای مختلفی از خود واكنش نشان دهد. واكنشها به هر صورتی كه باشد، باید به او اطمینان خاطر بدهید. جداشدن از همسر بدان معنا نیست كه فرزندتان را ترك میكنید. برایش توضیح دهید كه هر دوی شما (پدر و مادر)بعد از جدایی باز هم او را خواهید دید، منتها به روشی متفاوت. ضروری است به او اجازه دهید تا درگیر و دار جدایی به تعادل برسد.
تاثیر طلاق بر كودكان بنا بر سن آنان متفاوت است
هر چه سن كودك كمتر باشد بیشتر از جدایی پدر و مادرش رنج میكشد حتی اگر در ظاهر اینطور نشان ندهد. اغلب والدین چنین پاسخ میدهند: «وقتی ما از هم جدا شدیم او خیلی كوچك بود تا چیزی یادش بماند. وقتی طلاق صورت گرفت سن بچهها به 3-2سال هم نمیرسید؛ چیز زیادی از با همبودن والدین به خاطر ندارند».
دكتر فلاوینی چنین نتیجهگیری میكند: «من متوجه شدهام كه بچهها در سنین پایین نسبت به بچههای بزرگتر حساستر هستند و هنوز از خودشان شناختی ندارند. نوجوانان مستعدتر هستند تا خود را از این وضعیت حساس خلاص كنند. اما این بدان معنا نیست كه طلاق تاثیری بر نوجوانان نمیگذارد. ولی بهنظر میرسد كه میتوانند نسبت به بچههای كم سنتر مستقلتر عمل كنند. در هر حالت مهم است سعی كنید تا اثرات منفی طلاق بر كودكان را كاهش دهید.
آیا میتوان دوام زندگی زناشویی را پیشبینی كرد؟
زوجی كه اغلب با یكدیگر دعوا میكنند و یا برعكس بهشدت كم حرف هستند، احتمال اینكه از هم طلاق بگیرند بسیار زیاد است. در 2 دوره این احتمال به حداكثر میرسد: قبل از هفتمین سال و بعد از چهاردهمین سال ازدواج.
دعوا و سكوت، دلایل طلاق
یك تحقیق كه در مجله آمریكایی ازدواج و خانواده به چاپ رسیده، شاید در این زمینه به شما كمك كند. در این تحقیق بهمدت 14 سال 80 زوجی كه 5 سال از زندگی زناشوییشان میگذشت را مورد بررسی قرار دادند. در آخر 4سال، 7 زوج طلاق گرفته بودند و بعد از 10 سال 13 زوج، دیگر با هم نبودند. دو فاكتوری كه زوجین را در معرض خطر جدایی قرار میداد مشخص شد: زوجهایی كه اغلب در حال بحث و جدل هستند و بر عكس آنهایی كه با هم روابط خیلی سردی دارند. البته در هر دو حالت جدایی چیز عجیبی نیست! زوجهای خیلی سرد یا بر عكس، آنهایی كه اهل دعوا هستند، بهنظر نمیرسد كه بتوانند با یكدیگر كنار بیایند.
دو دوره خطرناك
این مطالعه همچنین 2 دوره خطرناك برای زوجین را مشخص كرده است: دوره اول مربوط میشود به 7 سال اول ازدواج كه احتمال طلاق را بالا میبرد و دومین دوره حساس به حولوحوش چهاردهمین سال ازدواج برمیگردد. بنا به گفته روانشناسان، بچهها در این دوره بزرگتر شده و از استقلال بیشتری برخوردار هستند و در این مدت والدین وقت دارند تا به روابط خود با همسرشان فكر كنند و آنچه تاكنون بر آنان گذشته است یا همان بیلان ازدواجشان را ارزیابی كنند.
یكی دیگر از نكات جالب این تحقیق آن است كه به رابطهای بین این دو فاكتور خطرناك و 2 دوره حساس دست یافتهاند. زوجهایی كه خیلی با هم دعوا و مشاجره دارند همان گروهی هستند كه در 7 سال اول ازدواج از یكدیگر جدا میشوند و آنهایی كه خیلی كم حرف هستند بعد از 14 سال زندگی مشترك حساستر شده و از هم جدا میشوند.