وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

محاکمه به اتهام آتش زدن داماد نابینا!!

محاکمه به اتهام آتش زدن داماد نابینا!!
به نقل از اعتماد ، مردی که متهم است شوهرخواهر نابینایش را به قتل رسانده روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

در ابتدای جلسه محاکمه علی عطار نماینده دادستان تهران در برابر قضات قرار گرفت و گفت؛ «سعید مرد جوانی است که متهم است شوهرخواهرش را به قتل رسانده. او دوم تیرماه سال 82 شوهرخواهرش را به جاده قم- تهران برده و در آنجا به آتش کشیده است. زمانی که ماموران جسد را پیدا کردند، نمی دانستند مقتول نابینا است.

با شناسایی هویت وی خانواده اش اعلام کردند این مرد محمد نام دارد و نابینا است. البته آنها گفتند نمی دانند چه کسی محمد را کشته است. در تحقیقات بعدی مشخص شد محمد سال ها پیش با زنی ازدواج کرده و از او فرزندی هم دارد اما بعد از چند سال به خاطر اختلاف شدید همسرش را طلاق داد و با زن دیگری که او هم نابیناست، ازدواج کرد.»

عطار گفت؛ «زمانی که خانواده مقتول مورد سوال قرار گرفتند، گفتند؛ همسر اول محمد مشکل روحی روانی داشت و روان پریشی او باعث این جدایی بود. بعد از مدتی محمد با زن دیگری ازدواج کرد که زن خوبی بود اما نتوانست جای همسر اول محمد را بگیرد، به همین خاطر هم محمد سعی کرد به همسر اولش رجوع کند. ماموران با توجه به این یافته ها تحقیقات از همسر اول محمد را آغاز کردند و سرانجام مشخص شد سعید برادر همسر اول محمد او را به قتل رسانده است.»

نماینده دادستان ادامه داد؛ «سعید بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد و گفت؛ محمد خواهرم را خیلی آزار می داد، او به سراغ خواهرم آمده بود و از او می خواست برگردد. من راضی به این کار نبودم و می دانستم دوباره آزار های او شروع خواهد شد و خواهرم حالش خیلی بد می شود. روز حادثه سعی کردم با محمد صحبت کنم تا بتوانم او را منصرف کنم. سوار ماشین شدیم تا کسی نباشد و با هم راحت حرف بزنیم.

یکباره درگیری بین ما آغاز شد و من در یک لحظه بنزین روی محمد ریختم و او را آتش زدم و سپس فرار کردم.در ادامه اولیای دم مقتول از قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران خواستند برای متهم مجازات مرگ در نظر بگیرند، سپس متهم در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ من اتهام قتل را قبول ندارم و هر آنچه در اداره آگاهی گفتم تحت فشار بود. هیچ کدام از کارهایی که به من نسبت می دهند کار من نیست. زمانی که مرا بازداشت کردند آنقدر در بازداشتگاه ماندم که مجبور به اعتراف شدم.

وی ادامه داد؛ من و محمد اختلافی با هم نداشتیم که بخواهم با او تصفیه حساب کنم. البته من به خاطر اینکه خواهرم را آزار می داد ناراحت بودم. او می دانست خواهرم مشکل روحی دارد و باز هم اذیتش می کرد. این اختلافات در حدی نبود که من بخواهم محمد را بکشم. فقط به خواهرم می گفتم حتی اگر او می خواهد تو نباید دوباره با او ازدواج کنی. بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.