1- آتشکار/ محسن امیر یوسفی
گیر داشت
حکایت حضور آتشکار در جشنواره و فرم پر کردن آن دیگر تبدیل به سریالی دنباله دار شده. فیلم امیر یوسفی در دوره جدید هم به مشکل خورد و پشت در بخش مسابقه جشنواره ماند ولی بالاخره اجازه پخش محدود در جشنواره را گرفت. گیر اصلی فیلم هیچ چیزی نیست جز داستانش . قصه آتشکاری که به همسرش بسیار علاقه مند است و به دلیل همین علاقه حاضر است به خواسته او عمل کند . خواسته او چیزی نیست جز این که آقای آتشکار خودش را مقطوع نسل کند که خیالشان از بچه دار شدن راحت شود. اما روح پدر و پدر بزرگش میخواهند مانع از انجام این کار شوند. مشکل فیلم همین داستان چند خطی است که عنوان شد؛ داستانی که انگار همه با آن مشکل دارند. اما در دوره جدید بعد از عدم راه یابی فیلم به بخش مسابقه، آتشکار مجوز اکران محدود در جشنواره را به دست آورد و آن طور که گفته میشود فیلم با توجه به این که از قبل پروانه نمایش دریافت کرده برای اکران عمومی مشکل نخواهد داشت و به زودی در سینماها روی پرده میرود. البته فیلم با همین پروانه نمایش قرار بود سال قبل در گروه سینمای عصر جدید اکران شود که دو روز مانده به اکران نمایش آن لغو شد.
2- زندگی با چشمان بسته / رسول صدر عاملی
پایان درد سر ساز
زمانی که اعلام شد رسول صدر عاملی قصد دارد بر اساس فیلم نامه ای از معاونت ارزشیابی وقت یعنی محمود اربابی فیلم جدیدش را بسازد، حساسیتها پیرامون فیلم بالا رفت، به خصوص این که گفته میشد داستان فیلم درباره خواهر آزاری است. صدر عاملی که بعد از دو فیلم مذهبی اش با این فیلم میخواست به دنیای فیلمهای آشنای خود برگردد مدت زمان زیادی را صرف باز نویسی فیلم کرد و بعد از ماهها سرانجام با انتخاب ترانه علیدوستی کار را وارد مرحله پیش تولید کرد. همکاری دوباره صدر عاملی با ترانه که حالا علاوه بر بازیگری به عنوان انتخاب بازیگر هم در پروژه حضور داشت نگاهها را بیشتر معطوف به فیلم کرد. بعدها با اضافه شدن حامد بهداد، پولاد کیمیایی، فرهاد آئیش و … فیلم وارد مرحله فیلم برداری شد. سوژه حساس فیلم موجب شد تا در همان دوران فیلم برداری این شایعه پیچیده شود که محمد رضا جعفری جلوه معاونت وقت سینمایی به اربابی گوشزد کرده که نام خود را از فیلم حذف کند. همه این شایعهها کنجکاویها را پیرامون فیلم بیشتر کرد و شاید وجود همین حساسیتها بود که موجب شد صدر عاملی نسخه تقریبا آماده شده فیلم را به تعدادی از دوستان و منتقدان معتمدش نشان دهد تا نظرات آنان را هم جویا شود. گویا کسانی که فیلم را دیده اند متفق القول به صدر عاملی گفته اند که پایانی که برای فیلم درنظر گرفته به کلیت کار ضربه زده و « زندگی با چشمان بسته » را به فیلمی معمولی تبدیل کرده و همین موجب شده تا او در فکر تغییراتی برای پایان آن باشد، پایانی که شاید در صورت تغییر به ذائقه خیلیها خوش نیاید. گفته می شود همه این موارد باعث شده تا فیلم صدر عاملی که مدت زمان مناسبی برای آماده سازی در اختیار داشت، آماده نمایش نشود.
3 پاداش/ کمال تبریزی
پایش را گیر دادند
آنونس: کمال تبریزی در سینمای ایران یکی است و دومی ندارد . او که استاد عبور از خط قرمز است، این بار و برای « پاداش » انگار پایش به یکی از این خطوط گیر کرده.
البته با توجه به تبحری که تبریزی در به سلامت بردن فیلمش از میان این خطوط دارد حس میشود که پایش گیر داده شده تا شاید بدون حضور این فیلم مسوولان سینمایی کمتر مجبور به پاسخگویی به این و آن شوند. «پاداش» داستان یکی از مدیران میانی دولتی است که به سفر حج میرود، ولی در آن جا با یکی از آشپزها اشتباه گرفته میشود و همین سر آغاز ماجراهای او در سفر حج است. تبریزی این قصه را به لحاظ فضا و ساختار کمدی بیشتر در حال و هوای «لیلی با من است» روایت کرده تا در حال و هوای «مارمولک» و همین نشان میدهد که «پاداش» از منظر عبور از خطوط قرمز فیلمی بسیار متعادل است.
ضمن آن که حضور صدا وسیما به عنوان مالک فیلم هم بر متعادل بودن فیلم صحه میگذارد اما با این حال فیلم با اظهار نظر صریحی که وزیر ارشاد درباره آن کرده به محاق توقیف رفته است. گفته می شود دلیل اصلی توقیف فیلم تاکید بر دولتی بودن شخصیت اصلی فیلم است؛ شخصیتی که شاید با توجه به جو سیاسی حاکم بر کشور از او استنباطهای مختلفی شود و ما به ازای واقعی برای او بسازند. هر چند که در اظهار نظر جواد شمقدری آمده که در این فیلم به مقدسات توهین شده و همین عامل به نمایش در نیامدن فیلم است. هر چه هست این فیلم اولین توقیفی دوره جدید معاونت سینمایی است که کار خود را با شعار تعامل با سینما گران آغاز کرده است.
4زمهریر/ علی رویین تن
خودش گیر کرد
هیچ کس فکرش را هم نمیکرد فیلمی که معاون جدید سینمایی در نخستین روزهای کاری اش به پشت صحنه آن رفته این طور با مشکل رو به رو شود. اما «زمهریر» که با کلی سر و صدا کلید خورده بود درمیان فیلمهای بخش مسابقه جا نداشت و همین خود شروعی بود بر حاشیههای فیلم. از یک طرف سید ضیاهاشمی نامه ای تحت عنوان « اشتباه نامه» نوشت؛ نامه ای که در بخشی از آن آمده است: «همان طور که امروز شما آمدید محاق پیشینیان را شکستید فرداییان هم محاق امروز شما را میشکنند و «زمهریر» نشان داده خواهد شد و خواهندش دید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد» و بعد از آنها دی دیباجی یکی از بازیگران فیلم که خود از فرزندان شهداست در دفاع از فیلم، نامه ای دیگر نوشت؛ نامه نگاریهایی که سرانجام با جوابیه علی رویین تن کارگردان فیلم که از زمان نپذیرفته شدن فیلم سکوت اختیار کرده بود به پایان رسید. او در نامه خود آورده بود: «پس از اتمام فیلم، تصمیمی به عمل خواهم گرفت که در حرف نباشد و نماند تا هم خستگی از جان شما بیرون شود، هم کلاه بی غیرتی از سر خود بردارم تا کلاه غیرت غیوران بر سرشان بماند و با کلاه سر خودشان سر خوش موفقیت و عدالت باشند.» اما این پایان زمهریر نبود چرا که برای این فیلم هم بر اساس دستور جواد شمقدری قرار شد در طول جشنواره فجر نمایشهای محدودی در نظر گرفته شود. اما این که چرا زمهریر پشت در جشنواره ماند هیچ کس به درستی متوجه نشد، تنها اظهار نظری غیر رسمی از یکی از مسوولان جشنواره شنیده شده که اعلام کرده فیلم به لحاظ ساختاری ضعیف است.
5 هیچ / عبدالرضا کاهانی
گیرداد، گیر دادند
«هیچ» کاهانی هم مشمول قانون نمایش محدود در جشنواره شده، مسوولان به لحاظ محتوایی با فیلم مشکل دارند، کاهانی در فیلمش به شکل عریان روایت روابط اعضای خانواده ای از طبقه فقیر جامعه پرداخته، گویا مسوولان سینمایی همین موضوع را برنتافته و حکم به خروج فیلم از جشنواره داده اند. البته گفته میشود که با انجام چند اصلاحی فیلم مشکلش برطرف شود، اما داستان فیلم درباره مرد مفت خور و بی مصرفی است که فقط بلد است بخورد. این مرد که نقش آن را مهدی هاشمی بازی کرده از طرف خانواده پر جمعیتش طرد میشود اما بعد از مدتی متوجه میشوند که بدن او کلیه ساز است و میتوانند با کلیههایی که بدن او میسازد حسابی کاسبی کنند به همین دلیل او را این بار به زور به خانه بر میگردانند تا با فروش کلیههایش تلافی سالها مفت خواری اش را در بیاورند. آدمی که از هیچ به همه جا میرسد.
6- سن پطرزبورگ/ بهروز افخمی
نمیخواست که باشد
سن پطرزبورگ پس از کلی دست به دست شدن بین سامان مقدم و کمال تبریزی آخر سر به بهروز افخمی رسید. او در همان زمان تولید فیلم علاقه ای به حضور فیلمش در جشنواره نداشت، چرا که معتقد بود سن پطرزبورگ فیلم اکران است و سنخیتی با جشنواره ندارد. فیلم قرار بود مراحل فنی اش را زود طی کند و بلافاصله اکران شود، اما طولانی شدن آماده سازی فیلم و متعاقب آن از دست دادن اکرانهای مناسب، این شائبه را به وجود آورد که فیلم ابتدا در جشنواره حضور پیدا میکند و بعد اکران میشود. حمید اعتباریان تهیه کننده پروژه تمایل داشت که این اتفاق برای سن پطرزبورگ بیفتد، اما افخمی همچنان مخالف این اتفاق بود. درست در روزهایی که افخمی در کانادا به سر میبرد فرم در خواست شرکت در جشنواره توسط اعتباریان پر و نسخه ای که در حد راف کات- تدوین اولیه – بود به دفتر جشنواره ارائه شد، البته کسانی که نسخه ارائه شده را دیده اند میگویند چیزی حدود 200 دقیقه راش به دفتر جشنواره داده شده بود. با توجه به این که نسخه ارائه شده قابل بازبینی نبوده فیلم توسط هیات انتخاب رد میشود و به این شکل سن پطرزبورگ از جشنواره بیرون ماند.
7 فرزند صبح/ بهروز افخمی
رکورد دار نرسیدن به جشنواره
دیگر همه عادت کرده ایم که «فرزند صبح» به جشنواره نرسد؛ برای دومین سال پیاپی است که فیلم به دلیل مشکلات مالی مراحل فنی اش نیمه تمام میماند و همین عاملی است برای بیرون ماند فیلمی که قرار است نمایشگر گوشه ای از زندگی امام خمینی (ره) باشد. محمد رضا شرف الدین اخیرا در گفت و گویی اعلام کرده که معاونت سینمایی قصد دارد بعد از پایان جشنواره با اعطای کمک مالی به این پروژه زمینه آماده شدن آن را مهیا کند. فیلم با اتمام مراحل فیلم برداری و تدوین همچنان در مرحله صدا گذاری متوقف مانده است.
8 َآسمان محبوب/ داریوش مهرجویی
پشت دروازه طهران
امسال داریوش مهرجویی با اپیزودی از فیلم « طهران تهران » در جشنواره حاضر است اما این امیدواری وجود داشت که فیلم دیگر او یعنی «آسمان محبوب» را هم در جشنواره ببینیم؛ فیلمی که مهر جویی آن را به تهیه کنندگی سیما فیلم و به طریقه ویدیویی ساخته و باید برای اکران درسینما، به نسخه سینمایی تبدیل شود اما مهرجویی بلافاصله بعد از پایان توصیر برداری پروژه درگیر آماده سازی و مراحل فنی قسمتهای باقی مانده فیلم «طهران، روزهای زیبا» میشود و «آسمان محبوب» در همان مرحله پایان تصویر برداری باقی میماند تا بعد از فراغت مهرجویی از پروژه تهران، آماده نمایش شود.