وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

افسردگی و راههای مقابله با آن

افسردگی و راههای مقابله با آن
در میان احساسات منفی، افسردگی گاه دشمن شماره یك انسان خوانده می‌شود. این احساس مانند عصبانیت، خشم و خجالت درجات گوناگونی دارد.
افسردگی موجب كاهش بازدهی و فعالیت می‌گردد. گفته می‌شود اگر بتوان این عامل را در تمام انواع و درجاتش مهار كرد، تولید ناخالص ملی افزایش می‌یابد و بودجه كشور تنها طی چند سال به حالت توازن می‌رسد. آیا به این مساله فكر كرده‌‌اید كه چه روزهای فراوانی حوصله كار كردن نداشته‌اید؟ احتمالا در آن روزها به افسردگی خفیف دچار بوده‌اید.
 
افسردگی مانند سایر احساسات منفی ناشی از تفكرات غیرمنطقی و نامعقول است. به عبارت دیگر اگر افراد به چیزی نینادیشند خودبه خود بروز افسردگی را غیرممكن می‌سازند. به همین دلیل است كه شوك‌درمانی در درمان این بیماری موثر واقع می‌شود. در شوك درمانی افكار افسردگی آور مهار و متوقف می‌شوند. در نتیجه پس از پایان كار فرد افكاری را كه موجب افسردگی‌اش شده بود دیگر به یاد نمی‌آورد! افسردگی تلفیقی از احساس تاسف، خود‌كم‌بینی و زیاده‌خواهی است.
این احساس از سایر احساسات منفی مانند عصبانیت، خشم و خجالت پیچیده‌تر است زیرا احساس تاسف برای خویش به آن افزوده شده است. بدین‌ترتیب كه فرد به دلیل تعلق خاطر یا دلبستگی به كسی یا چیزی احساس می‌كند بدون آن نمی‌تواند خوشبخت گردد و برای خود تاسف می‌خورد.
 
اما واقعیت این است كه خوشبختی به داشتن چیزی بستگی ندارد. یادآوری این نكته ضروری است كه انسان روزی چیزهای مورد علاقه‌اش را از دست می‌دهد. همه ما با افراد سالخورده‌‌یی روبرو شده‌ایم كه در زندگی چیزهای بسیاری را از دست داده‌اند اما همچنان با شهامت و شادمان هستند. هرچند داشتن دارایی، لحظات خوش، پول و عشق خوشایند است اما برای خوشبختی ضروری نیست.
 
خیلی از افراد زحمت زندگی بر بالای قله‌یی در تبت را به خود روا داشته‌اند تا این درس را بیاموزند. اما نیازی نیست شما دست به این كار بزنید. برای یادگرفتن این نكته راههای آسانتری پیش پای شماست كه البته نیاز به تمرین و تكرار دارد. آنچه در زیر آورده شده نمونه‌یی از افكار و تصوراتی است كه موجب بروز افسردگی می‌گردند:
1) اگر این افراد مرا دوست نداشته باشند نمی‌توانم احساس خوشبختی كنم.
2) من آدم درمانده و ضعیفی هستم. هیچ ویژگی مثبتی در من نیست.
3) فردی با شرایط من لیاقت زندگی‌كردن را ندارد.
4) بدون داشتن فلان‌چیز فرد شایسته‌یی نخواهم بود.
راههای مقابله با این افكار چیست؟
1) چه كسی گفته است من بدون داشتن عشق این افراد نمی‌توانم احساس خوشبختی كنم؟ قبل از اینكه این افراد وارد زندگی من شوند هم فرد خوشبختی بودم.
2) چطور ممكن است فرد درمانده و عاجزی باشم؟ درست است كه در مواردی با شكست مواجه شده‌ام، اما این اصلا بدان معنا نیست كه فرد درمانده و ناتوانی هستم. من هنوز هم زنده‌ام، پلك‌ می‌زنم و نفس می‌كشم. پس درمانده نیستم.
3) چرا باید مرگ را ترجیح دهم؟ وقتی زنده هستم قدرت انتخاب دارم، اما وقتی از دنیا بروم دیگر قدرت انتخاب نخواهم داشت.
4) چه كسی گفته است من باید فلان‌چیز را داشته باشم تا فرد لایقی محسوب شوم؟ چرا باید با‌هوش‌تر، خوش‌قیافه‌تر یا بهتر باشم؟ درست است كه داشتن این صفات بهتر است اما برای خوشبختی ضروری نیست. من می‌توانم از زندگی تنها به دلیل بودنم لذت ببرم. بنابراین تا روزی كه نفس می‌كشم برای خودم كارآمد و مفید هستم.
هشدار! مراقب باشید گرفتار غرور یا خودبینی نشوید. آنچه گفته شد به این معنا نیست كه خود را بهتر از آنچه هستید بدانید یا نسبت به نظرات دیگران بی‌تفاوت باشید و یا حتی از دستیابی به اهداف والاتر صرف نظر كنید. بلكه این مطالب گویای آن است كه برای دوری از افسردگی باید كمی شهامت و شادابی به خود هدیه دهید. تنها از این طریق است كه عشق بیشتری دریافت می‌كنید، بیشتر به خود عشق می‌ورزید و در زندگی به اهداف بزرگتری نایل می‌شوید.