طرفداری که به همسر بدل شد
نیوشا ضیغمی: در مورد نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج مان بارها در نشریات مختلفی توضیح داده ایم اما نمی دانم چرا هر بار که مصاحبه ای داریم دوباره از ما می خواهند که توضیحاتی را در این باره ارائه دهیم. در هر حال حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود.
آرش پولادخان: حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می دیدم اما تنها دلشوره ام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش می بینم فاصله داشته باشد، از طرفی دوست نداشتم که صرفاًبه او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود.
پول، شرط خوشبختی نیست
نیوشا ضیغمی: هر کس برای ازدواج شرط و شروط خودش را دارد و براساس دیدگاهی که دارد نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط است معاشرت می کند و در نهایت آن فردی که از فیلترهای ذهنیش عبور می کند را انتخاب می کند. آرش تقریباً بیشتر ملاک هایی که من برای همسر آینده ام داشتم را دارا بود و برخلاف شایعاتی که در مورد ما وجود داشت، تنها چیزی که در انتخاب او برای من بی اهمیت بود مسائل مالی بود چرا که مطمئن بودم پول بعد از گذشت مدتی جذابیت هایش را از دست می دهد و شما فردی را می خواهید که در کنار او احساس آرامش و امنیت کنید. به همین خاطر ما حتی برای مراسم ازدواج مان درگیر هزینه های آنچنانی نشدیم.
آرش پولادخان: جای تاسف دارد که بعضی از افراد بی آنکه شناختی درستی نسبت به اتفاقات داشته باشند آن را مورد قضاوت قرار دهند. نیوشا اصلاً فرد مادی نیست. وقتی از او خواستم میزان مهریه اش را تعیین کند او تنها یک سکه را انتخاب کرد در حالی که به لحاظ ذهنی من آمادگی داشتم که او رقم بالاتری را بگوید اما او در کمال تعجب تنها به رسم ادای سنت به یک سکه اکتفا کرد. چون بر این باور بود که خوشبختی هیچ زنی را میزان مهریه اش تعیین نمی کند، چون اگر این طور بود ما تا این حد شاهد افزایش میزان جدایی نبودیم.
آرش پولادخان: نیوشا همیشه به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و با دانشی است و به اصالت های یک زن ایرانی پایبند است، او درباره کوچکترین مسائل هم با من مشورت می کند و از این جهت زندگی با او برای من توام با حس خوشبختی و آرامش است.
آرش پولادخان: خانه داری نیوشا مثل بازیگری اش عالی است. شاید باور نکنید اما او کدبانوی قابلی است و نمره بیشت را از من می گیرد. از طرفی او سعی می کند محیط خانه را طوری فراهم کند که هر دوی ما در آن احساس آرامش داشته باشیم و همین خصوصیت او موج مثبتی را به زندگی مان تزریق می کند که باعث می شود هر دوی ما با انرژی مضاعفی به کارمان بپردازیم.
زندگی مشترک با یک سوپراستار
نیوشا ضیغمی: این باور بین برخی از افراد وجود دارد که زندگی مشترک هنرمندان در تمام دنیا دوام چندانی ندارد در حالی که من با این طرز تفکر کاملاً مخالف هستم. این روزها صبر و حوصله و گذشت در زندگی مشترک در سطح کل جامعه کم شده است و زوج ها سر کوچکترین مسائل دعواهایشان بالا می گیرد. این موضوع هم در نهایت به جدایی ختم می شود و خب این مسئله نیز به زندگی مشترک هنرمندان هم سرایت کرده است اما ما سعی کردیم به این نگاه پایان بدهیم و سعی می کنیم با صداقت در کنار هم قرار بگیریم .
آرش پولادخان: اگر غیر از این باشد عجیب است چون آن وقت شما تبدیل به یک فرد خودشیفته می شوید که شانس یک زندگی خوب را از خودتان می گیرید. ما برای شناخت در ابتدای زندگی مان به یکدیگر فرصت دادیم و حالا خوشحالیم که پاداش این صبرمان را به بهترین شکل ممکن دریافت کردیم و به شناخت خوبی از یکدیگر دست پیدا کردیم.
برای مادر شدن زود است
نیوشا ضیغمی: پدر و مادر شدن تصمیم بسیار بزرگی است و شما برای رسیدن به این تصمیم باید از هر جهت آمادگی داشته باشید. تا به امروز من هنوز این آمادگی را در خودم حس نکردم به همین جهت این موضوع را به زمان دیگری موکول کردیم هرچند که مدتی قبل شایعه شده بود که من در انتظار بچه دار شدن هستم و به زودی صاحب فرزند دختری می شوم. شنیدن این شایعات بی اساس در نوع خودش واقعاً ناراحت کننده است.