ای پرده پرده چشم توام باغ های سبز
در زیر سایه مژه ات خوابم آرزوست
دور از نگاه گرم تو بی تاب گشته ام
بر من نگاه کن که تب و تابم آرزوست
تا گردن سپید تو گرداب رازهاست
سرگشتگی به سینه گردابم آرزوست
تا وارهم ز وحشت شبهای انتظار
چون خنده ی تو مهر جهان تابم آرزوست
از: فریدون مشیری است این سروده