وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

اس ام اس های دلتنگی برای عشق

اس ام اس های دلتنگی برای عشق
پرسید: چرا اینقدر سیگار؟
گفتم: اولین بار توی مه دیده بودمش!!

این بار سیگار را بِکش از طرفی که میسوزد تا بدانی چه میکشم …

گاهی دوست دارم بدون پک زدن فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد …
شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من؛ شاید آخر قانع شدم!

سیاهی لبهایم از سیگار نیست
سیاه پوش هزار حرف نگفته است!

حس اون سیگار بدبختی رو دارم که همه جا حرف از ترک کردنشه …

هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد
من اینجا نشسته ام و با همین سیگار قطار می آفرینم
نمی شنوی؟
سرم دارد سوت می کشد …

شمرده بودم
پنج سیگار راه بود تا خانه ی تو
سیگار پشت سیگار، کوچه به کوچه
می گردم و نمی رسم …

دوستی گفت:
به آتش میکشی پولت را برای سیگار؟
گفتم: پولم!؟!؟!
من خودم را به آتش کشیده ام برای او …

سیگار یه درس خوبی به من داد:
به پای کسی بسوز که نفسشو خرجت کنه …

زندگی مثل سیگار است، روشن که شد، بکشی یا نکشی، تا انتها می سـوزد!

خواستم با یکی درد دل کنم، اول ازش پرسیدم سیگار داری؟
گفت میخوای بکشی؟
گفتم نه تو بکش تا طاقت حرفامو داشته باشی …—

نه یک نخ … نه یک پاکت …
یک عمر هم که سیگار بکشم فایده ندارد!
تا خودم نسوزم دلم آرام نمی شود …

تو سیگار رو خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد …

تو کنار می کشی … من سیگار!!!

من دیوانه نیستم
من فقط یک جور خاص که دیگران نمیتوانند سیگارم را دوست دارم …

برایم سیگاری آتش بزن؛ میان لب هایم بگذار و دور شو …
پر از باروتم!

بچه که بودم نقاشی میکشیدم
بزرگتر شدم از هیجان جیغ میکشیدم
فهمیدم چه خبره دور و برم، درد کشیدم
حالا دیگه نه درد میکشم نه جیغ نه نقاشی!!!
سیگار میکشم …

امشب می خواهم ترکت کنم مثل سیگاری که هنوز یک “بسته اش” را در جیبم دارم …

شبی گفتم به سیگارم که از جانم چه می خواهی؟
نوشت با خط دود خود به دردت میخورم گاهی
تو بر من مینهی آتش که درد خود کنی تسکین
من بیچاره میسوزم تو از حالم چه میدانی؟

انگار آخرین سهم ما از هم همین سکوت اجباریست …
این سیگار که در دستانم هست دارد میسوزد و صدایش درنمیاید … مثل من …—

هوای تو از دود سیگارم هم مضر تر است …
دود سیگار به سرفه ام می‌اندازد؛ هوای تو به گریه ام!!!

من به پای عشق تو سوختم و تنها سیگار بود که برای پر کردن جایت به پای من می سوخت …
این را بدان تو نیز روزی خواهی سوخت …
درست مثل من و سیگارم!!!

سیگار می کشم تا دود کنم خیال بودنش را …

سیگار عشق نیست … آخرین پناه عاشق است …

بی خیال … دیگه خسته شدم!
یه سیگار روشن کردمو چشمامو بستمو خودمو سپردم به قایق شکسته ی سرنوشت …
به هرجا برد بدون منزل همون جاست …

یک فنجان قهوه پر
یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند
یک سیگار سالم روشن نشده
یه کافه روشن روشن
و ذهنی خالی از تو …

نخی سیگار، پکی عمیق و لبخند تو رووی دیوار …
دود می شویم همه با هم امشب!