ولفگانگ مرکل، روانشناس در فرانکفورت اعتقاد دارد که افراد شاغل در آلمان تقریبا به دو دسته تقسیم شدهاند: گروهی که به دلیل حجم زیاد وظایفی که بر عهده دارند دچار عارضه کارزدگی میشود و گروهی دیگری که از عدم داشتن وظایف کافی در محل کار رنج میبرند.مرکل میگوید: «در جامعه به گروه دوم کمتر بها داده میشود، در صورتی که علائم این دو بیماری تقریبا یکسان است.»
تقاضای کار پارهوقت
حس بیهودگی و بلااستفاده بودن در محیط کار متواند در قالب علائمی مانند بیانگیزگی، افسردگی، اختلال خواب و عدم لذت بردن از زندگی بروزكند. در بسیاری از موارد فرد برای کاری درخواست میدهد که در نگاه اول به نظر بسیار مناسب میآید، به طور مثال مدیریت یک پروژه در شرکت.
اما هنگامی که مشغول به کار شد تازه متوجه میشود که تنها مسئولیت بخش کوچکی از پروژهای بزرگ را بر عهده دارد و اصلا فرصتی برای استفاده از تواناییهای متعددی که دارد پیدا نمیکند. عدم داشتن امکان برای نشان دادن تواناییهای خود منجر به خستگی مزمن و بی حوصلگی میشود.یکی از راهحلهای پیشنهادی مرکل، روانشناس آلمانی این است که فرد درخواست دهد تا به صورت پارهوقت کار کند. در این صورت او این فرصت را مییابد که از وقت باقیمانده خود به طور مفیدتری استفاده کند.