همزمان با این تلاشها كارآگاهان آگاهی به بررسی آخرین مكالمات تلفنی مریم پرداختند و از رابطه مخفیانه او با مردی بهنام ابراهیم مطلع شدند. شواهد به دست آمده نشان میداد این مرد 35 ساله در یك نمایشگاه خودرو در خیابان آزادی به عنوان نگهبان كار میكند. به این ترتیب گروهی از ماموران برای دستگیری وی به نمایشگاه رفتند اما معلوم شد او چند هفته قبل از آنجا رفته است. این پایان كار نبود چرا كه ادامه تحقیقات فاش كرد ابراهیم بعد از تسویه حساب با مدیر نمایشگاه بهطور مخفیانه در ساختمان نیمهكارهیی در منطقه مهرآباد جنوبی زندگی میكند. در چنین شرایطی كارآگاهان این ساختمان را محاصره و ابراهیم را دستگیر كردند.
وقتی ابراهیم پشت میز بازجویی نشانده شد، گفت هیچ اطلاعی از مریم ندارد اما با ادامه یافتن تحقیقات او اقرار كرد مریم را كشته و جسدش را در چاه نمایشگاه انداخته است. او گفت: از مدتها قبل مریم برای مصرف شیشه سراغ من میآمد. مدتی قبل او مثل همیشه سراغم آمد تا در اتاقك نگهبانی نمایشگاه شیشه مصرف كند. من از آنجا بیرون رفتم اما وقتی برگشتم دیدم مریم فوت شده است. چون مرگ او در محل كارم برایم دردسر ایجاد میكرد جسدش را داخل چاه انداختم و چند روز بعد از نمایشگاه رفتم. بهدنبال اعترافات متهم، افسران اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس پرونده و با همكاری نیروهای آتش نشانی جسد مریم را از چاه نمایشگاه بیرون آوردند.
متخصصان پزشكی قانونی بعد از معاینه جسد اعلام كردند مریم بر اثر اصابت جسم نوك تیز به سینهاش به قتل رسیده است. از سویی جسد دو تكه شده بود كه این موضوع نشان میداد اظهارات اولیه متهم كذب است. در چنین شرایطی پرونده با صدور قرار مجرمیت و كیفرخواست به دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده كه صبح یكشنبه در شعبه 74 به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد نماینده دادستان در تشریح كیفرخواست گفت: در این پرونده ابراهیم، 35 ساله متهم است در پی درگیری با مقتول او را با ضربات چاقو به قتل رسانده و بعد از مثله كردن جسد آن را داخل چاه نمایشگاهی كه در آنجا كار میكرد انداخته است. اعترافات متهم از یكسو و شواهد به دست آمده از سوی دیگر همگی بر مجرم بودن وی دلالت دارد. به همین دلیل به نمایندگی از دادستان تهران خواستار مجازات وی هستم.
سپس پدر و مادر مریم در جایگاه ایستادند و خواستار قصاص ابراهیم شدند و در ادامه به دستور رییس دادگاه متهم در جایگاه ایستاد تا از خود دفاع كند. او گفت: از حدود شش ماه پیش از این حادثه هنگام خرید موادمخدر با مریم آشنا شدم. وقتی او فهمید من نگهبان نمایشگاه هستم با من طرح دوستی ریخت و هر هفته روزهای تعطیل سراغم میآمد و در آنجا شیشه مصرف میكرد.
ابراهیم ادامه داد: آخرین بار وقتی به نمایشگاه آمد شروع به مصرف مواد كرد اما نمیدانم چطور شد حالش بد شد. او شروع به پرخاشگری كرد و در ادامه برایم چاقو كشید. او میخواست با چاقو من را بزند اما در یك لحظه چاقو به سینهاش خورد و دچار خونریزی شد. مریم روی زمین افتاد و دیگر نفس نمیكشید. نمیدانستم چه كار كنم. به همین دلیل جسد را دو تكه كردم و در چاه نمایشگاه انداختم. بعد هم با صاحب نمایشگاه تسویه حساب كردم و نگهبان یك ساختمان نیمهكاره شدم اما ماموران دستگیرم كردند.