كلمه آرامش در آيات و روايات معادل كلمه اطمينان مي باشد. قرآن در اين خصوص مي فرمايد: «والذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله؛ آنان كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا مي آرامد» آگاه باشيد كه دلها به ياد خدا آرامش پيدا مي كند
. در اين آيه هم كلمه آرامش آمده و هم عوامل دستيابي به آرامش. عامل اول دست يابي به آرامش رواني، ايمان به خداوند و عامل دوم ياد خداوند است يعني بعد از اين كه از طريق ايمان به خدا دل انسان آرامش پيدا كرده و مطمئن شد كه به چيز مورد اطميناني گره خورده است براي استمرار اين آرامش دروني بايد همواره با ياد خدا درخت ايمان را آبياري نمود تا محصول آن كه آرامش دروني است استمرار پيدا كند. عبادت و ياد خدا باعث انس انسان با خدا است و به هر مقدار كه به خدا انس مي گيرد و نزديك مي شود از دنيا و آفات آن دور خواهد شد.
در مقابل آرامش ناآرامي، تشويش و بي قراري است كه عواملي چند مي تواند باعث بروز ناآرامي و تشويش شود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1. گناه و معصيت و نافرماني خداوند متعال از عوامل اصلي ناراحتي هاي روحي و رواني است و موجب سلب آرامش انسان مي شود.
2. سست شدن ايمان و عدم التزام عملي به دستورات ديني.
مهمترين ضرر ناآرامي و اضطراب اين است كه انسان از راهيابي به كمالات معنوي باز مي ماند علاوه بر اين كه از زندگي مادي خود نيز آن طور كه بايد لذت نمي برد. بنابراين ناآرامي و بي قراري و نگراني هم لذت هاي مادي و هم لذت هاي معنوي را از بين مي برد و به دنبال آن آشفتگي روحي و بيماري روحي را به دنبال دارد.
تاريخچه آرامش و در مقابل آن نگراني و ناآرامي بر مي گردد به عمر انسان يعني از هر زماني كه انسان بوجود آمده است از همان زمان آرامش روحي و رواني و عدم آرامش روحي مطرح بوجود آمده است و درمان آن نيز از همان زمان ها مطرح شده است يعني وقتي انسان در اثر نافرماني خدا يا هر عمل ناصوابي كه آرامش رواني خود را از دست مي داد بلافاصله براي دستيابي به آرامش راهكارهايي را جستجو مي كرد. بنابراين درمان بيماري هاي رواني نيز از همان آغاز پيدايش انسان به نحوي مطرح بوده است.
در اينجا موارد را براي دستيابي به آرامش رواني بيان مي كنيم. سعي نمائيد به اين راهكارها توجه كنيد و آنها را به كار ببريد تا به آرامش و سلامت رواني دست يابيد.
براى رسيدن به حالت آرامش و قرار روحى و روانى مسيرى بايد طى شود و مراحل و مدارجى بايد پيموده گردد:
1ـ ناآرامى عوامل و زمينه هايى دارد كه بايد شناسايى و زدوده شود. مثلاً گذران وقت به بيهودگى و انجام كارهاى بىهدف و بيهوده خود علّت براى تشويش و بىقرارى است. در مقابل خلوتگزينى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و كسب معارف خود به خود آرامشى ظاهرى و باطنى را به دنبال مىآورد.
2ـ برنامه ريزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفريحات سلام و به دور از گناه مثل راهپيمايى در فضاى روحبخش، ورزش شنا در آرامش انسان تأثيراتى شگرف دارد.
3ـ تقويت اعصاب كه از طريق مشاوره هاى علمى و تخصصى صورت مىگيرد. حتى تغذيه مناسب در قوىسازى اعصاب و روان مؤثر است و مورد تغذيه و حالات گرسنگى شديد و مفرط و حتى پرخورى و زيادهروى در خورد و خوراك موجب ناراحتىهاى روحى و روانى نيز مىگردد.
4ـ گناه و معصيت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتىهاى روحى و روانى است. گناه يعنى خارج شدن از مسير خداوند. گناه به معنى برآشفتن و تيره ساختن درون و باطن است، روح آدمى با رسيدن به ساحل پاكى و اجتناب از گناهان، در واقع به قرار و آرامش مىرسد. چون روح با طهارت سنخيت و همسازى دارد، اما گناه با روح انسان ناسازگار است. لذا قرار را از انسان مىگيرد، هر گناه قبحى فعلى و قبحى فاعلى را دربردارد.
قبح و زشتى فعلى مربوط به مفاسد موجود در خور عمل است. قبح فاعلى مربوط به شرايط ذهنى و روحى گنهكار، قطع نظر از خصوصيات خود عمل است. شرايط ذهنى گنهكار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغيان، قانونشكن و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنين روحى و چنين روانى به آرامش دست نخواهد يافت مگر گناهان را ترك نمايد.
5ـ انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت. در واقع آرامش قلبى ثمرهى ياد خداست: فاذكرونى أذكركم. خداوند ما را دستور داده كه پيوسته او را ياد كنيم و او را حاضر و ناظر بر احوالات خود بدانيم و ببينيم. جريان حضرت يونس را كه مضمون نماز غفيله در ارتباط با ايشان است بررسى كنيد وقتى گرفتارىهاى حضرت به شدّت ممكن خود مىرسد انس و ياد خدا او را از گرفتارىها مىرهاند لااله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين، فاستجبنا له و نجّيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤمنين.
امام صادق(ع) مىفرمايد: تعجب مىكنم از كسى كه غمگين و نگران است و به فرمايش الهى پناه نمىبرد «لا اله الا الله انت…». چون خداوند به دنبال آن مىفرمايد: فنجّيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤمنين. خداوند به واسطه ذكر ياد خودش حضرت يونس را از گرفتارىها نجات داد و نيز هر مؤمنى را كه به اين ريسمان الهى چنگ زندنجات و رهايى خواهد داد.
6ـ شركت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى كميل، ندبه… مثلاً برخى بزرگان مىفرمايند: هيچ مشكلى نداشتم مگر اينكه با دعاى توسّل برايم حلّ شد.
7ـ رفتن به زيارت اهل قبور و شهداء و ياد احوالات قبر و قيامت، برزخ و معاد و توجه به بازگشتنگاه و آرامگاه اصلى و ابدى؛ در رهايى از تألمات و ناراحتىهاى دنيوى كمك مؤثرى است. اصولاً توجه صِرف به دنيا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از ياد خدا را در پى دارد و هر كه از اين ياد اصلى،اعراض نمايد روزگارش تباه خواهد شد.
8ـ انجام اعمال مستحبّى كه شخص از آن لذت مىبرد اگر با استمرار و مراقبه انجام شود در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مىرساند.
در مجموع، سخن ما اين گونه شروع شد كه ناآرامى ريشههايى دارد كه بايد خشكانيده شود، آنگاه زمينه مناسب براى رسيدن به آرامش از طريق راههاى عقلانى و شرعى فراهم شود و در انتها با توكل و اعتماد به منبع اصلى آرامش (خداوند)، مقصود دستيافتنى است.
الذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر الله، الا بذكرِ الله تطمئنّ القلوب. فقط با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
براي آگاهي بيشتر در اين زمينه مطالعه كتاب «جوان و آرامش» از محمد سبحاني نيا، قم: بوستان مفيد خواهد بود.