وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

كجاست شانه های گرم و مهربانت

كجاست شانه های گرم و مهربانت
كجاست آن لبخندهای عاشقانه ات تا باز هم دیوانه شوم ؟

چرا دیگر درد دلی برای گفتن با من نداری ؟اره با من نداری

چرا اشكهایت را از من پنهان می كنی و حرفی برای گفتن نداری ؟

چرا قلب عاشقم را در انتظار چشمانت می سوزانی ؟

آنقدر دلتنگ چشمانت هستم كه نمی توانم در هیچ چشم دیگری نگاه كنم …

آنقدر بیقراره وجودتم كه هیچ اتفاقی ، دل غمگینم را شاد نمی كند

برای گریستن ، شانه هایت را كم دارم

شانه هایی كه بارها و بارها در خواب و خیال ، تكیه گاه دل عاشقم بود

برای عاشقی ، نگاههای زیبایت را كم دارم

نگاههایی كه تنها دلیل زندگی و عشقم شد

چرا دیگر برای غصه ها ، اشكها و دلتنگی هایم جوابی نداری ؟