مرد در ابرها گام برمیدارد
زن خودش را آماده میکند
موهایش را باز میکند
چشمهایش را آراسته میکند
لبخند میزند
خورشید دندانهایش را گرم میکند
نوکِ زبانش مرطوبشان میکند
مرد غبارِ لباسش را میتکاند
کراواتش را سفت میکند
سیگار میکشد
بهزودی به هم میرسند
باد نزدیکترشان میکند
حرکت میکنند
نزدیکتر، نزدیکتر
همدیگر را بغل میکنند
زن بستر را آماده میکند
مرد نفَسنفَس میزند
ازدواج میکنند
بچهدار میشوند
باد دورشان میبرد
در جهاتی متفاوت
مرد وقتی کراواتش را سفت میکند
فکر میکند باد قوی است
زن وقتی لباسش را میپوشد
میگوید این باد را دوست دارم
باد پیش میرود
باد همهچیزشان است