دلخوش به آواز جیر جیرک های ته باغ شدم
شاید او هم از تنهایی و چشم انتظاری می نالد
کمی که دقت می کنم
خوب تر می شنوم
صدای خسته باد را هم می شنوم
که از پشت پنجره به شیشه ی نمناک اتاق می کوبد
من تو را صدا می زنم
آنها که را؟
گوش کن!
آری
برگ درختان هم با خش خش گاه و بی گاه خود
کسی را صدا می زنند
چقدر سخت است و غم بار
که در این سرای بی کسی
هر کس صدا می زند کسی
کِی شود با کسی
فقط خدا می داند
اثری زیبا از ساحلی
اثری زیبا از ساحلی