تقریبا حدود 9.6% زنان در جامعه با مشکلات افسردگی دست و پنجه نرم می کنند و برخی از سلبریتی ها و بازیگران هم متاسفانه این مشکل را دارند.
آنها در این مورد صحبت کردند و مسائل مربوط به این موضوع را با ما به اشتراک گذاشته اند.
او برای یک مدت خیلی طولانی بلا به مشکل اضطراب و افسردگی دچار بود و صحبت کردن دراین مورد برایش خیلی سخت بود.
او گفت “درحالی که کار می کردم به مدت 3 سال هرروز صبح عصبی از خواب بیدار می شدم و اشک می ریختم.
من این مشکلم را به کسی نشان ندادم. سرکار می رفتم و موقع ناهار گریه می کردم.”
او الان متوجه شده که در آن زمان دیوانه شده بوده. هیچ کس از اطرافیان نزدیک او نفهمید که او برای چه چیزی گریه می کند.
حدید برای مبارزه با افسردگی اش تراپی انجام می داد. او گفته گاهی اوقات انسان نیاز دارد که این جملات را بشنود “من عاشقتم، حواسم بهت هست و درکت می کنم.”
او گفته “همه ما نیاز به زمانهای تنهایی داریم تا با خودمان تنها شویم تا با آسیب های روحی مان آشنا شویم. اما بدانید که همیشه آخر تاریکی، نور است.”
گاهی اوقات ما نیاز داریم تا از خیلی چیزها بگذریم و فداکاری کنیم تا موفق شویم. لیدی گاگا نمی توانست بفهمد چه کسی است؟
او صبح ها از خواب بیدار می شد و نمی توانست باور کند که لیدی گاگاست. او دپرس و ناراحت بود. او گفته “من زندگی ام را ساختم.
من احساس می کردم کسی درون من از من قوی تر بود و اینگونه بود که بر افسردگی خودم غلبه کردم. “
او گفته “کم کم شروع به آهنگسازی کردم و داستان زندگی ام را در آن بیان کردم.”
او گفته “باید از انجام کارهایی که برایتان لذت و خوشحالی نمی آورد دست بردارید. وقتی این کار را انجام دهید همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد.”
او گفته مشکلات روحی اش به خاطر یک سری مشکلاتش سر کلاس درس شروع شد. او نمی توانست شکست را بپذیرد.
او گفته “من احساس نمی کردم که هیچ وقت به اندازه کافی خوب هستم. اینکه من نمی توانستم کاری را به خوبی دیگران انجام دهم باعث شد از خودم متنفر باشم.”
این نگرش مدتی بود که در روح و روان او جا افتاده بود. او چیز تاریکی در درونش احساس می کرد اما نمی دانست مشکل چیست.
یک آسیب روحی او را به سمت یک سبک زندگی ناسالم و عادت های بد برده بود.
او یک سال پرتلاطم را پشت سر گذاشت و بالاخره متوجه شد که با شاد کردن دیگران خودش را فراموش کرده است.
او گفته این موضوع خیلی ناراحت کننده است. زیرا فکر می کردم خیلی به من خوش می گذرد.”
اما درحال حاضر اولویت اولش خودش است. او سعی می کند در لحظه زندگی کند و درمورد انتخاب های کاری اش بسیار دقت می کند.
دمی هم در سن 7 سالگی افسردگی را تجربه کرد. او هم لحظات بسیار سختی را گذراند.
اخیرا به نزدیکانش تکیه کرد و هنرش به او کمک کرد تا به افسردگی اش غلبه کند.
پیام اصلی او به مردم این است که تسلیم نشوند و به مبارزه برای داشتن زندگی بهتر ادامه دهند.
از نظر بل شما نباید به افسردگی اجازه دهید که بدتر شود.
وقتی احساس کردید که افسردگی به سمت شما می آید، باید وارد عمل شوید زیرا افسردگی در روح و روان شما عمیق تر می شود.
او برای مقابله با مشکل افسردگی اش نزد تراپیست رفت و آن را درمان کرد. او گفته “همه در دنیا به این مشکل دچار می شوند.
من تنها کسی نبودم که این مشکل را داشتم. فقط کافی است بدانید و آگاه باشید و آن را انکار نکنید.”