بیشتر انیمیشن های معروف پر از جزئیاتی هستند که وقتی برای اولین بار آنها را می بینیم متوجه آنها نمی شویم. گاهی اوقات لازم است چند بار فیلم را ببینید تا شاید متوجه این جزئیات شوید. در این بخش به جزئیات تعدادی از کارتون های معروف که احتمالا تا به حال متوجه آنها نشده اید می پردازیم.
اگر یک بار در یکی از کارتون های قدیمی متوجه این علامت شوید، همه ما متوجه آن خواهید شد. مثلا در کارتون “سفید برفی و هفت کوتوله”، “آلیس در سرزمین عجایب” و بسیاری فیلم های دیگر.
چرا این علامت را نشان می دهند؟ آیا معنایی دارد یا بداهه است؟ شاید شخصیت ها سعی می کردند برای محافظت خودشان از شر شیطان این علامت را نشان دهند.
لحظه ای که جوی(شادی) دوربین دو چشمی اضطراب را می دهد تا به جزیره خانواده نگاه کند، این دوربین های دوچشمی اشاره به شخصیتی به نام لنی در “داستان اسباب بازی” دارد.
در این کارتون شما ترک هایی را بالای ورودی رستوران آقای پینگ می بینید. زیرا این طاق درطول جنگ بین پو و تای لونگ در قسمت اول از بین رفت. سازندگان این کارتون تصمیم گرفتند که این حس واقعی را به آن اضافه کنند.
در صحنه ابتدایی کارتون می بینید که توربین های بادی روی انبوهی از زباله ها ساخته شده اند. شاید این اشاره ای بود به اینکه بشر تصمیم گرفت تنها زمانی که خیلی دیر شده بود به تولید انرژی سبز روی آورد.
هنگامی که شخصیت های کارتونی پانتومیم بازی می کنند، آنا در یکی از صحنه ها همانی را انجام می دهد که سالی در کارتون “هیولاها” انجام می داد. او بچه ها را به این شکل می ترساند.
در قسمت اول این کارتون شما نقاشی واقعی در یکی از آهنگ های آنا می بینید. این نقاشی The swing نام دارد که نقاش فرانسویِ آن در حدود سال 1767 آن را کشیده است.
در یک صحنه شخصیت کارتونی “هادس” می گوید: “بچه ها آرام باشید. بین دو نیمه است.” و این دقیقا در دقیقه 46 اتفاق می افتد که اواسط فیلم 92 دقیقه ای است.
هنگامی که مایلز، پیتر پارکر را با برق گرفتگی می کشد، نورهایی در سیستم عصبی او ایجاد می شود. اما قبلا وقتی می خواستند برق گرفتگی را در کارتون ها نشان دهند، اسکلت آن شخصیت را روشن می کردند. این تکنیک نسبت به روش قدیمی باورپذیرتر است.
در این کارتون،جیغ کودکان منبع انرژی است که به صورت گازی در مخازن مخصوص ظاهر می شوند و چون انرژی در اینجا یک گاز است کلیدهای لامپ هم دریچه هستند و لوله ها به عنوان سیم کار می کنند.
در این کارتون لحظه ای وجود دارد که می توانیم متوجه نام واقعی دختری شویم که به طور تصادفی توسط سالی ربوده شده است. او را بو صدا می کند اما دختر نقاشی های او را امضا می کند و می بینیم که نام اصلی او مری است.
در یکی از صحنه های این کارتون، علاء الدین به طور تصادفی سیبی را به سمت یاسمین پرتاب می کند و آن را می گیرد. در یونان باستان اعتقادی وجود دارد که دختر را با پرتاب سیب به ازدواج دعوت می کنند. اگر آن را گرفت، به معنای رضایت بود. بنابراین شاید این صحنه هم پیشنهاد ازدواج یاسمین بود.