گاهی اوقات با دوقلوهایی مواجه می شویم که اصلا شبیه هم نیستند، این پدیده عجیب و جذاب این تصور رایج را که دوقلوها باید ظاهری یکسان داشته باشند را به چالش می کشد.
یکی از این نمونه ها برادران سرشناس سینما یعنی اشتون کوچر – Ashton Kutcher و مایکل کوچر – Michael Kutcher هستند که ظاهر متفاوتشان بسیاری را متحیر کرده است.
از همان لحظه ای که مایکل کوچر به دنیا آمد با چالش هایی روبه رو شد و بر موانعی پیروز شد که بسیاری از مردم هرگز با آن روبرو نمی شوند.
مایکل با وزنی کمتر از 5 پوند و کوچکتر از دوقلوی خود به سختی نفس می کشید.
اما به لطف مراقبت های پزشکی، او آن روزهای اولیه را پشت سر گذاشت هر چند که اثراتی از آن زمان باقی مانده است.
همانطور که مایکل بزرگ شد با موانع بیشتری روبرو شد.
در سن 3 سالگی با تاخیر در رشد ناشی از مسائل عصبی دست و پنجه نرم می کرد که قابل برگشت هم نبود.
او قبل از رفتن به مهد کودک به فلج مغزی مبتلا شد اما این موضوع، تصمیم او را برای داشتن یک زندگی کامل از بین نبرد.
مادر مایکل زمانی که پزشکان به او اطمینان دادند که نقض گفتاری خفیف و تاخیرهای حرکتی جزئی کودکش خود به خود برطرف خواهد شد، به غریزه او اعتماد کرد.
در طول سالهای کلاس هشتم اشتون و مایکل، بیمارستان رفتن برای کوچرها عادی بود.
به گفته مایکل، مادر آنها علیرغم ناامید کردن پزشکان، به دنبال جواب گرفتن بود.
در نهایت او یک مرکز آموزشی را پیدا کرد که تشخیص فلج مغزی را تسهیل می کرد.
مایکل در دوران کودکی با مشکلات مختلفی در بینایی، گفتار و مهارت های حرکتی روبرو بود اما عزمش همیشه جزم بود.
او با حمایت بی دریغ خانواده مهربانش اهمیت پذیرش سلامتی و مثبت اندیشی در هر موقعیتی را آموخت.
با این حال زمانی که مایکل 13 سال داشت زندگی برای او یک توپ دیگر پرتاب کرد: او به نارسایی قلبی مبتلا شد.
پزشکان ضربه ویرانگری را وارد کردند و فقط چند هفته فرصت زندگی به او دادند. علیرغم پیش بینی های بد، مایکل امیدش را از دست نداد.
او تحت یک پیوند قلب نجات بخش قرار گرفت و یک بار دیگر پیروز شد.
آیا تا به حال فکر کرده اید چرا دوقلوها دقیقا یکسان نیستند؟
حتی اگر DNA یکسانی داشته باشند ممکن است کمی متفاوت به نظر برسند یا قد و شرایط سلامتی شان با هم متفاوت باشد.
یک دلیل به DNA ما مربوط می شود. همانطور که دوقلوهای همسان بزرگ می شوند DNA آنها می تواند در طول زمان کمی تغییر کند.
به عنوان مثال اگر فردی به دلیل قرار گرفتن بیش از حد در معرض نور خورشید بیمار شود، می تواند به DNA او آسیب برساند و باعث بیماریهایی مانند سرطان شود.
این بدان معناست که حتی دوقلوهایی که با DNA یکسان شروع به کار کردند ممکن است در طول زندگی با تفاوت هایی روبرو شوند.
فلج مغزی زمانی اتفاق می افتد که قسمتهایی از مغز که حرکت را کنترل می کنند آسیب ببینند.
این که چقدر بد است و کجا اتفاق می افتد تعیین می کند که چقدر روی عضلات متحرک تاثیر بگذارد.
گاهی اوقات استفاده از عضلات صورت را سخت می کند. بنابراین افراد مبتلا به فلج مغزی ممکن است به سختی صورت خود را حرکت دهند.
هنگامی که فلج مغزی عضلات صورت را تحت تاثیر قرار می دهد می تواند صحبت کردن، نفس کشیدن و خوردن را برای فرد سخت کند.
این می تواند آنها را برای گفتن آنچه به دیگران نیاز دارند دشوار کند.