در راستای مسئولیت اجتماعی مجموعه پابلیکا با همکاری انجمن صنفی کسبوکارهای آنلاین، به دنبال معرفی کسبوکارهای فعال در حوزه دیجیتال هستیم تا #داستان_ما داستان یک شروع، یک موفقیت، را با مدیران و موسسین یک کسبوکار مرور کنیم و مشکلات موجود را بررسی نماییم.
امید است تجربههای مطرح شده به کسبوکارهای نوپا و کارآفرینان جوان در مسیر موفقیت کمک کند.
در این گفتگو، با آقای محمد میرطاهری، هم بنیانگذار پلتفرم سوفا مبل درباره این کسبوکار و چالشهای آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
لطفا خود را معرفی کنید، در چه زمینههایی فعالیت میکنید و درمورد فعالیت کسبوکار خود توضیح دهید.
من محمد میرطاهری متولد اردیبهشتماه سال ۱۳۷۵ و ۲۷ ساله هستم. ترم دوم رشته حسابداری از دانشگاه انصراف دادم و از سال ۹۴ به تهران مهاجرت کردم و در ابتدا در حوزه دیجیتال مارکتینگ به عنوان کارآموز مشغول به کار شدم.
چندسال در این حوزه فعالیت کردم تا سال ۹۸ به عنوان کارمند در شرکتهای مختلف مشغول بودم. از سال ۹۸ تا ۱۴۰۰ سعی کردم کسبوکار خود را راهاندازی کنم.
چند کسبوکار هم راهاندازی کردم اما موفق نشدم. سال ۱۴۰۰ دوباره در شرکتی مشغول به کار شدم و از سال ۱۴۰۱ پلتفرم «سوفا مبل» را راهاندازی کردم.
«سوفا مبل» یک پلتفرم است که تنها تولیدکنندگان محصولات چوبی اعم از مبلمان، سرویس خواب، میز تلویزیون و آینه و کنسول و تمام صنایع چوبی، محصولات خود را داخل سایت قرار میدهند.
مصرفکنندگان به صورت مستقیم به تولیدکننده متصل میشوند و چه به صورت آنلاین و چه بهصورت حضوری خرید خود را انجام میدهند. ما سعی کردیم در این روند واسطهگرها را حذف کنیم تا خریدار به صورت مستقیم از تولیدکنندگان خرید کند.
یعنی درحوزه مبلمان و صنعت چوبی یک مارکتپلیس هستید؟
بله. فعالیت این پلتفرم مانند افیلیت مارکتینگ و مارکتپلیس است. به این صورت نیست که ما واسط باشیم و کالا را تامین کنیم.
خریدار به صورت مستقیم با تولیدکننده در تماس است و خرید خود را انجام میدهد.
چه شد که این ایده به ذهن شما رسید تا برای صنایع چوبی چنین پلتفرمی راهاندازی کنید؟
من از ۱۷،۱۸سالگی که تابستان ها به به تهران می آمدم و کار کردم، در مغازه یکی از آشنایان درحوزه پارچه مبلی فعالیت میکردم.
یک پیشزمینه داشتم که حوزه مبلمان و سرویس خواب در فروش اینترنتی با مشکلاتی روبرو هستند.
اما چند سال بعد در شرف ازدواج که بودم و میخواستیم محصولات چوبی خریداری کنیم؛هیچ سایت جامعی که بتوانیم به صورت اینترنتی همه محصولات را ببینیم و مقایسه کنیم و از تولیدکنندگان خریداری کنیم، وجود نداشت.
پس این ایده به ذهن من آمد. چندبار هم تحقیق و پرسوجو کردم چون میترسیدم که آیا اصلا مردم چنین محصولاتی را آنلاین خریداری میکنند یا نه.
بعد متوجه شدم تولیدکنندگان هم به سمت فروش آنلاین به خصوص در پلتفرم اینستاگرام رفتند. پس این ایده را اجرایی کردم.
در اولین قدم راهاندازی این استارتآپ و در ادامه فعالیتهای خود با چه چالشهایی مواجه شدید؟
چالش دراین زمینه بسیار است. در کسبوکار ما اولین چالش جذب تولیدکنندگان است. چون خدمتی که ما ارائه میدهیم، مساله جدیدی برای آنها است.
معمولا بازاریابی این حوزه به این صورت است که طرف مقابل برای تولیدکنندگان میفروشد. به عنوان مثال یک مبل را به بازاریاب ۲۰ میلیون تومان میدهند و او با هرقیمتی که بخواهد میفروشد.
اینکه به آنها بگوییم براساس تعداد بازدید میفروشید برای آنها موضوع جدیدی است. ۹۰ درصد از تولیدکنندگان تجربه بدی از بازاریابی اینترنتی دارند.
در اینستاگرام یا در یک سایت مبلغ یکمیلیون تا ۱۰ میلیون تومان برای بازاریابی هزینه کرده بودند. حالا یا بازخورد نگرفته بودند یا آنهایی که برای تولیدکنندگان بازاریابی کردند گزارش از میزان فروش نداده بودند.
چالش دیگر این است که رنج سن خریداران بالای سن ۳۵ تا ۴۰ سال است و باید آنها را قانع کنیم که از طریق این پلتفرم میتوانید به صورت مستقیم از تولیدکننده خرید کنید. این چالش هنوز هم پابرجاست.
مانند خیلی از کسبوکارهای استارتآپی دیگر درگیر چالشهایی هستیم مانند اینکه نمیتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم یا به خیلی از ابزارها در ایران دسترسی نداریم.
استراتژی درآمدزایی شما در ابتدای راهاندازی کسبوکارتان چه بود؟
از همان ابتدا قصد داشتیم با تبلیغات کلیکی (CPC) جلو برویم. به این ترتیب هرتعداد بازدید که انجام میشد، هزینه آن را از تولیدکنندگان دریافت میکنیم.
اوایل برای بررسی اینکه چند درصد از بازدیدها منجر به تماس میشود و چند درصد از تماسها باعث خرید میشوند و چه هزینهای هم برای تولیدکنندگان و برای ما معقول است، مشکلاتی داشتیم.
در آنزمان تعداد بازدید هم زیاد نبود و نمیتوانستیم داده دقیقی استخراج کنیم؛ اما کمکم توانستیم به یک عدد معقولی برسیم.
دراین بازار رقبایی هستند که مانند شما خدمات مشابه ارائه دهند؟مزیت رقابتی شما نسبت به دیگر رقبا چیست؟
هنوز کسبوکاری که دقیقا فعالیت ما را انجام دهد، ایجاد نشده است.
به عنوان مثال سایت باسلام این کار را انجام میدهد. ساز و کارهای خود را دارد. شاید تولیدکنندگان راغب به همکاری با این سایت نباشند.
سایت ترب هم هست که تولیدکننده و فروشنده حتما باید سایت داشته باشند.
سایتی که به صورت تخصصی مانند ما درحوزه مبلمان فعالیت کند و بتواند مستقیم به تولیدکننده متصل شود در ایران وجود ندارد.
به عنوان یک مدیر استارتآپی در این مسیر از لحاظ مدیریت مجموعه و جذب نیروها با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
زمانی که میخواستیم نیرو جذب کنیم، با مشکلات زیادی روبرو بودیم چون من سابقه و تجربه نداشتم.
جاهایی هم که کار میکردم به این صورت نبودند که به من وظیفهای محول کنند تا انجام دهم.
خود من ایدهپردازی میکردم و اجرا میکردم و گزارش کار ارائه میدادم.
در جذب نیرو، من تجربهای نداشتم که به چه صورت باید نیرو را جذب کرد و چه برنامههایی باید برای آنها درنظر گرفت، چه توقعاتی باید از نیروها داشت.
تا چه حدی مماشات کرد و تا چه حد باید همکاری کنیم.
با توجه به تجربیاتی که در این مسیر به دست آوردید، سعی کردید فرهنگ سازمانی خود را چگونه پیادهسازی کنید تا یک محیط کاری خوب و پویا داشته باشید؟
استارتآپ الان کوچک است و این فرهنگ سازمانی جواب داده و شاید در طولانیمدت این روش جواب ندهد؛ اما الان به هیچ عنوان حالت کارمند و رییسی نبودیم.
البته باید کسی باشد که حرف آخر را بزند و تصمیمگیری کند اما تا اینجای مسیر روابط ما به صورت رئيس و مرئوسی نبوده و توانستیم این موضوع را مدیریت کنیم.
یعنی یککاری است که با هم پیش میبریم و حتما جاهایی خطا داشتیم. تنها چیزی که توانستم جا بندازم این موضوع بود که نیروها کسبوکار را از خودشان بدانند.
بازخوردها و نقدهایی که از سمت مشتری دریافت میکنید را به چه صورت مدیریت میکنید؟ برای اینکار CRM دارید؟
متاسفانه هنوز به سمت نرمافزار CRM که بازخوردی از سمت مشتری بگیریم، نداشتیم. چون خریدارها زیاد با ما تماس ندارند. شاید در روز حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر با ما تماس بگیرند.
پس از نرمافزار اختصاصی که با مشتری ارتباط بگیریم، استفاده نکردیم. وقتی بچهها جواب تلفنها را میدهند، دادهها را صرفا در اکسل وارد میکنند.
تبلیغات اساماسی را تازه آغاز کردیم. اما در مورد ارتباط با مشتریان کمی محدود هستیم. به خاطر اینکه تا امروز خریداران به صورت مستقیم با فروشندگان درتماس بودند و شماره موبایل آنها را داشتند.
اما تا یک ماه آینده خط تلفن اینترنتی را اضافه کنیم، نرمافزار CRM هم تهیه خواهیم کرد.
استراتژی بازاریابی شما برای جذب مشتریان به چه صورت است؟
چون با سرمایه شخصی این کسبوکار را راهاندازی کردیم، سرمایه چند ده میلیاردی نداشتیم تا در استراتژی تنوع داشته باشیم و با انواع راهکارهای بازاریابی آزمون و خطا کنیم.
پس روی سئو کار کردیم و تاالان ۸۰ تا ۹۰ درصد ورودیها از طریق سئو است. میدانستیم راهکار پایداریست. حالا کمکم به سایر تبلیغات هم روی آوردیم.
چه برنامههایی برای توسعه استارت آپ خود در آینده دارید؟
قصد داریم پلتفرم فقط مختص فروش نباشد و به پلتفرم شبکه اجتماعی تبدیل شود. الان این هدف را دارم.
علاوه براینکه معرف تولیدکنندگان صنعت چوب بودیم،به شبکه اجتماعی تبدیل شویم که مردم از آن ایده بگیرند، آموزش ببینند، بازخورد بدهند و براساس معیارهایی که دارند با کمترین هزینه بهترین محصول را خریداری کنند.
دوست دارم این پلتفرم تنها یک بستر فروش نباشد و به یک شبکه اجتماعی هم تبدیل شود.
یعنی میخواهید از هوش مصنوعی و تکنولوژیهای جدید استفاده کنید؟
دقیقا. از هوش مصنوعی استفاده کنیم و به بستری تبدیل شود که خود کاربر بتواند تولیدمحتوا انجام دهد و در زمینه آموزش محتوا تولید کند.
برای ادامه مسیر به راهاندازی اپلیکیشن هم فکر کردید؟
در حال حاضر نه. چون راهاندازی اپلیکیشنی که مدنظر ماست، هزینههای بالایی دارد.
طبق جستوجوهایی که کردیم، دریافتیم شاید افراد به خاطر خرید تنها یک دست مبلمان نخواهند یک اپلکیشن روی گوشی خود نصب کنند.
چون محصول ما روزمره نیست که مردم هرروز درگیر باشند، مثلا یک میز تلویزیون میخرد و چندین سال استفاده میکند.
اما قطعا در برنامه خود که پلتفرم را به شبکه اجتماعی تبدیل کنیم، حتما اپلیکیشن هم درنظر میگیریم.
حمایتهای انجمن صنفی کسبوکارهای آنلاین را چگونه میبینید؟ نظر شما درمورد این نوع حمایتها چیست؟
در طولانی مدت شبکهسازی که صورت میگیرد،باعث جذب کاربر میشود وبعد باعث انتقاد میشود. این انتقاد باعث پیشرفت است.
به عنوان جوانی که استارتآپ خود را راهاندازی کرده و دراین راه موفق بوده است، به افرادی که ایده دارند و میخواهند کسبوکار خود را آغاز کنند،چه پیشنهادی دارید تا مشکلات در طول مسیر پیشرفت کمتر باشد و راحتتر به نقطه اصلی که مدنظرشان است، برسند.
اولین موضوع این است که اول کار به قول معروف در آنکار خاک بخورید. تا کارگری نکردید به عنوان رئیس وارد نشوید.
اگر جایی هستید و هرکاری میکنید،حداقل تا یکسال کار کنید تا با فراز و نشیبهای کار آشنا شوید تا بعدا نخواهید در کسب و کار خود آزمون و خطا کنید و هزینه های زیادی را انجام دهید.
دومین موضوع این است که کاری را شروع کنید که دوست داشته باشید. راهاندازی استارتآپ کار بسیار سخت و فرسایشی است. چیزی نیست که زود جواب بگیرید.
فکر نکنید کاری را آغاز کنید و بعدا شاید خوشتان بیاید. اگر کار را دوست نداشته باشید، در مسیر سخت و فرسایشی توسعه آن،ممکن است کار را رها کنید.
با توجه به تجربهای که الان دارید، چه کاری را در آغاز راهاندازی کسبوکار خود انجام نمیدادید؟
خدا را شکر در این کسبوکار، کاری نیست که بگویم کاش انجام نمیدادم.
اما کاری که قطعا انجام دادم این بود که سختگیری برای شروع یک کار و برای رسیدن به آن چیزی که میخواهید، خوب است؛ اما نباید هیچوقت ایدهآلگرا باشیم.
با توجه به تجربهای که سه چهار سال پیش داشتم اگر میخواستم آنزمان این کسبوکار را راهاندازی کنم، هنوز سایت را بالا نیاورده بودم.
اما الان با وردپرس سایت را بالا آوردم و کمکم همهچیز پیش رفت.
چیزی که از کسبوکارهای قبلی خود یاد گرفتم این بود که اول کار را شروع کنید و کمکم بهترش کنید. نه اینکه از اول بخواهید، همهچیز را عالی پیش ببرید.