وقتی پاول الکساندر 6 ساله بود فلج اطفال گرفت، یک بیماری عفونی با عوارض شدید و علیرغم پیگیری های پزشکی که کرد، او از گردن به پایین فلج شد و قادر به نفس کشیدن نبود و مجبور به به استفاده از ریه آهنی شد و …
او داستان زندگی اش را با ما به اشتراک گذاشته و ما در این مقاله از سایت ایران ناز به آن می پردازیم.
او در سن 6 سالگی به بیماری فلج اطفال؛ یک بیماری مسری که باعث از کار افتادگی بدنش شد مبتلا شد.
یک بار این پسر دوست داشتنی و فعال، بیمارستان رفت تا پزشکان عمل جراحی اورژانسی را برای تنفس او انجام دهند.
اما نتیجه ناخوشایندی داشت چون دیافراگمش دیگر نمی توانست به طور عادی و نرمال کار کند.
او چندین روز تب کرد و در رختخواب خوابید. او یک کتاب رنگ آمیزی داشت و از آن استفاده می کرد تا حواسش را از بیماری اش منحرف کند.
پاول و خانواده اش که در بیمارستان بیماران زیادی را با همین مشکل دیدند متوجه شدند که هیچ چیز نمی تواند به پل کمک کند.
او روی یک تخت خوابیده بود و برای نفس کشیدن مشکل داشت. خوشبختانه یک پزشک ماهر آمد تا مایعی که در ریه هایش جمع شده بود خارج کند.
بعد از اینکه بیماری فلج اطفال برای او تشخیص داده شد، او را در یک دستگاه که به آن ریه آهنی می گفتند گذاشتند تا تنفسش راحت تر شود اما او بی خبر بود که باید ادامه زندگی اش را در آن دستگاه به سر کند.
این بیماری باعث شده بود که پل فقط بتواند سر، گردن و زبانش را حرکت دهد.
علیرغم موانعی که پل در زندگی اش با آنها روبرو بود اما او با شرایطش مبارزه کرد.
درطول 18 ماه اولیه که در بیمارستان سپری کرد، تصمیم گرفت هیچ وقت تسلیم نشود و از لحظه لحظه زندگی اش لذت ببرد.
به خاطر بیماری و شرایطی که داشت پاول در خانه تحصیل می کرد و به خاطر اینکه نمی توانست نُت برداری کند توانایی یادگیری و به حافظه سپردنش بسیار خوب شده بود.
پدرش یک قلم اختصاصی برای او درست کرده بود که می توانست با دهانش از آن استفاده کند.
او تحصیلاتش را با همین شرایط ادامه داد و برای امتحان وکالت شرکت کرد تا وکیل شود. او حتی با دستگاهش به دانشگاه تگزاس می رفت.
رابطه آنها با مانعی روبرو شد زیرا مادر کلر مانع ازدواج آنها شد. حتی تا جایی پیش رفت که مادر کلر با دخترش صحبت نمی کرد و او از آن زمان هرگز ازدواج نکرد.
داستان الکساندر به ما نشان می دهد که لزوما گذشته و چالش های فرد، آینده او را تعیین نمی کند. ما به وجود چنین افرادی افتخار می کنیم.