تو خود شعر مدرن و غزلی
من به زورش میشوم تک بیتی
رسیدی پیام بده
تمام شعر های جهان که قرار نیست
وزن داشته باشند…
.
.
.
مهربانم
عطر نفس هایت
شامه نواز روح و جانم
شده
ای تنها اندیشه ی خیالم
آرامش قلبم
یک کلام می گویم :
دوستت دارم و می پرستمت
آرزوی دیرینم
.
.
.
به یادت ارزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق ارزو باشد نه تکرار غم دیروز
.
.
.
از شراب نیمه شب سرمست سرمستم هنوز
تاری از زلف سیاهش مانده در دستم هنوز
من خراباتی و رندم عاشقی دیوانه ام
از می جام وجودش همچنان مستم هنوز
دیده ام رویای رویش را شبی در شهر خواب
مست یاد روی ماهش بوده و هستم هنوز
.
.
.
بمان
دوست داشتنم
هنوز بوی باران و کاهگل می دهد
بوی مداد جویده ی شده ی کودکی ام
بوی گلبرگ های گل محمدی لای قرآن
بمان
من تو را
قد انگشتان دو دستم
دوستت دارم
.
.
.
تو
همانی که دلم.
لک زده لبخندش را
.
.
.
مرا زیاد ببوس بانو
تو تنها کسی هستی که
محبت هایت
بی طمع است
بوسه هایت
بوی گل میدهند
.
.
.
دوست داشتنت” را پنهان کردم
نه از دست “تو ”
از ترس “روزگار”
روزگاری که همه ی دوست داشتنی هایم
را از من گرفت
.
.
.
آمدی بشنوی بمانی
آمدی شنیدی ، رفتی
حالا سالهاست دیگر
کسی از لبهایم نشنیدهست : دوستت دارم
.
.
.
شب است و در به در کوچه های پر دردم،
فقیرو خسته بدنبال گمشده ام میگردم،
اسیر ظلمتم، ای ماه پس کجا ماندی؟؟؟؟؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم….
.
.
.
حوض هم نداشت خانه مان
که شب ها ماهی شوم
و روی ماهت را ببوسم
.
.
.
چشمهایت را می بوسم
می دانم
هیچ کس
هیچ گاه
در هیچ لحظه ای از آفرینش
آنچه را که من
در گرگ و میش نگاه تو دیدم
نخواهد دید
.
.
.
اندازه ی تمام ستارگان
دوستت دارم
کاش امشب
آسمان ابری نبود
.
.
.
رفتار عاشقانه ی زن را باید از دلتنگیش فهمید
از شوق و بی تابیش برای دیدار
از حس کودکانه اش برای آغوش
از خجالتش برای بوسه گرفتن
زن بی دلیل بهانه نمیگیرد
شاید بهانه ی دستان گرمت را دارد
که دستانش را بگیری
.
.
.
میخواهم دوستت نداشته باشم
اما
نمیتوانم
و این تنها جاییست
که
خواستن
توانستن
نیست