با هرچه عشق
نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود
اه تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو
می توان گشود
منبع: اشعار محمدرضا عبدالملکیان
آخَرین بار که دیدَمت ،
چه میدانستم آخَرین بار است ،
مَن که آدمِ آخَرین بارها نبودم ،
بلد نبودم ؛
خودت باید به مَن میفهماندی که
بیشتر نگاهت کُنم ،
چَشم هایَت را حفظ کنم ..
مجبورت کنم تا بیشتر قَدم بزنیم ،
بیشتر صِدایت را گوش کنم
بیشتر دست هایَت را …
راستی آخَرین بار
اصلا دَست هایت را گرفتم ؟!
اصلا چرا اصرار نکردم که
یک فِنجانِ دیگر چای باهَم بنوشیم ..
“لعنت به تمام آخَرین بارهایی که نمیدانستیم ..”
#شاهین_پورعلی_اکبر
هوا سرد است و
آتشِ نگاهِ تو روشـن
چایِ باران
در فنجانِ قهـــوه ای چشمم
دَم کشیده است
نترس
شانه ات را نزدیکتر کن
دردهایم از دهن افتاده اند …!!
مینا آقازاده
♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥
با من بگو
دوست نداشتن ِکسی که
خیلی دوستت دارد
چه حالی دارد ؟
زهرا خیراللهی
آدم ها
اصلا عجیب غریب نیستند !
فقط گاهی
عشقشان تمام میشود:)
مثل سوی چشم هایشان
مثل شنواییشان
مثل اشتهایشان
مثل اعصاب و حوصله شان .. !
گاهی عشقشان تمام میشود …
آدم
وقتی عشقش ته میکشد
کمتر عصبانی میشود
کمتر غصه میخورد
کمتر شب ها بی خواب میشود
کمتر راه گلویش بسته میشود
کمتر زیر چشم هایش گود می افتد
کمتر میبوسد ..
کمتر پیش می آید
دلش برای کسی
برای صدایی
برای حرکتی ضعف برود .. !
آدم بعد از رفتن ِ بعضی ها:)
تمام میشود .. !
مریم بهزادی
زمان؛
آدمها را دگرگون می کند
اما تصویری را که از آنها داریم؛
ثابت نگه میدارد….
هیچ چیزی دردناک تر از
این تضاد میان
دگرگونی آدمها
و ثبات خاطره نیست .
مارسل پروست
♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥
شده ام مثل انسان های اولیه
” دوستت دارم “اما نمیدانم به چه زبانی به تو بگویم …
حمیدرضا عبداللهی
♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥
من چیزهای زیادی از دست داده ام
هیچ کدامشان
مثل از دست دادن تو نبود
گاهی یک رفتن
تمامت را با خود میبرد
و تو تا آخر عمر
در به در دنبال خودت میگردی …
♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥♥♥♥♣♥♥♥
گفت : فراموشم كن !
من در هيچ خيابانی با تو قدم نزدم
زبانم بند آمد كه بگويم ؛
قدم نزدم …
ولی در تمام كوچه های اين شهر
به تو فكر كردم !
فريد صارمى